جای خالی سلوچ و فلسفه بوم شناختی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 164

فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_DEHKH-6-21_004

تاریخ نمایه سازی: 18 آبان 1400

چکیده مقاله:

آرنی نیس Arne Naess، فیلسوف نروژی، فلسفه بوم­شناختی یا Ecosophy را در سال ۱۹۷۰ به جهان معرفی نمود. این نگاه فلسفی، پایه جنبشی سیاسی قرار گرفت که جنبش بوم­شناختی ژرف، The Deep Ecology Movement، نامیده شد. تکیه بر کلمه­ی «ژرف» نشان­دهنده تاکید جنبش بر ایجاد تغییرات اساسی بر دیدگاه و عملکرد انسان­ها، و قابل بازبینی و تغییر بودن مداوم این دیدگاه و عملکرد می­باشدChalquist on) (line . هدف غایی جنبش بوم­شناختی ژرف، دست یافتن به خودشناسی جمعی از طریق مقاومت بدون خشونت است و هر کدام از پیروان این جنبش می توانند فلسفه­ی بوم­شناختی خاص خود را بیافرینند؛ به این شرط که اصول هشت­گانه نیس- سشنز در آن لحاظ شود. فلسفه بوم­شناختی شخصی آرنی نیس Tvergastein )فراسوی سنگ­ها) نام دارد که نام کلبه­ای کوهستانی است که نماد وابستگی نیس به عناصر طبیعی محسوب می شود .(Drengson, Devall Schroll, ۲۰۱۱: ۱۰۷-۱۰۹)      فلسفه بوم­شناختی ژرف، البته یک رویکرد ادبی محسوب نمی شود، اما نویسنده­ی این مقاله بر این عقیده است که این نگاه قابلیت تبدیل شدن به رویکرد ادبی را دارد و می­تواند جای خالی ناگفته­های بسیاری را که خارج از رویکرد نقد ادبی زیست­محیطی Ecocriticism Literary به شمار می آید، پر کند. در همین راستا، نگارنده بعضی از مطرح­ترین مفاهیم فلسفی معرفی­شده توسط آرنی نیس را بر روی رمان جای خالی سلوچ اثر محمود دولت­آبادی به عنوان یک رویکرد نقد ادبی پیاده کرده است. طبق دسته­بندی نیس، مفاهیمی مثل تنوع، پیچیدگی و هم­زیستی، زیر عنوان خودشناسی جمعی و حقیقت و بی­باکی، زیر عنوان مقاومت بدون خشونت قرار می­گیرد. در عین حال، این مفاهیم وابستگی عمیق و درهم تنیده­ای به یکدیگر دارند.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

نسترن خسروی

دانش آموخته ی رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، ایران

عطاالله کوپال

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، ایران.