معرفت به حق از نظر عرفا

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 116

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAUZ-17-66_008

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1400

چکیده مقاله:

شناخت­ خداوند بلندمرتبه­، به دو صورت ممکن­می­شود: شناختی­که از راه وصول علم است­وشناختی­که ازراه­­­­­وصول­حال­است، چنان­که­حاصل­سیروسلوک­عارف­درمشرب­شیخ­محمودشبستری، معرفت، فنای­درحق است.معرفت­به­حق، عاری­شدن­ازصفات­بشری­است­تازمانی­که­حضورفرد­درمیان­است، بنده­درحجاب­خودی­باقی می­ماند.معرفت­، براساس­آگاهی­وتغییرسطح­آگاهی­بشری­است زیرا­­تا­تن­در­دیگ محنت وابتلای آتش ریاضت گداخته نگردد به کمال ومعرفت دست نمی یابد. انسان­زمانی­مدرک­حق­وجهان­هستی­می­شودکه­صاحب مقام شده وبه مساله استبطان وبینندگی، دست یافته باشد.زمانی­که سالک ازخود پرستی فارغ نشود،  خداپرست­نمی­ گردد.اول قدم بایدبنده بود تا باریاضت وعنایت الهی­آزادی یابد. زیرا هدف ازمعرفت­سالک، جهت وصال نیازبه زمان­وادوات مادی­دارد چون برای سیر به­کمال، دل آدمی به روزگار نیازمند است. اسباب وادوات یا ملکی(آن چه­مربوط­به قالب وظاهر)اندویا ملکوتی(هرچه­تعلق­به­باطن­دارد چون:حضور، خشوع، محبت، شوق و..). اهمیت موضوع دراین عبارت خلاصه می­شود که آیا عرفا در مورد معرفت دارای آرای یکسانند یاخیر؟ این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. مساله این است که آیا ریاضت وسیر وسلوک به تنهایی منجر به معرفت می شود ؟یا عنایت باید شامل عارف گردد؟ همچنین آیا معرفت دارای مراتبی است ؟ آیا عارف می تواند ذات الهی را آن چنان که هست ادراک کند؟

کلیدواژه ها:

نویسندگان

ماه نظری

دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران