اطوار دل در مثنوی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 184

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAUZ-10-40_004

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1400

چکیده مقاله:

بی شک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیان روش نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوار آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و به تفصیل در مثنوی مولوی، طرح و بررسی می شود. در مثنوی هفت مفهوم برای اطوار دل یافت شد. سه طورصدر، قلب و شغاف که از رش نور بهره ای ندارند مربوط به جسم دل هستند؛ و مولوی جسم دل را در خور پایه دل نمی داند. نام قلب برای طورهای دیگر دل نیز به کار رفته؛ ولی طور دوم دل فقط با نام قلب مشخص شده است. دل در اطوار فواد، حبهالقلب، سویداء و مهجهالقلب از رش نور نصیبی دارد. جلال الدین برای طور آخر دل نامی ذکر نکرده است؛ لکن معانیش در مثنوی وجود وتعابیر فراوانی به آن اشاره دارد.

نویسندگان

علی اکبر افراسیاب پور

استادیار دانشگاه شهید رجایی تهران

میترا فخاری طهرانی نژاد

پژوهشگر آموزش و پرورش منطقه ۴ تهران