تجلی عشق در اشعار مولانا

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 278

فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAUZ-9-36_005

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1400

چکیده مقاله:

عشق و محبت، اکسیر حیات است و بهانه بودن؛ و اگر عشق نبود، هیچ نبود. این معنا در جهان بینی عرفانی که آثار مولانا نمونه های درخشان آن است، ژرف تر و لطیف تر بیان می شود. عرفا معتقدند که اصل همه محبت ها حضرت حق است و از اوست که محبت در همه هستی جاری و ساری می شود. عشق، راز آفرینش و چاشنی حیات و خمیرمایه تصوف و سرمنشاء کارهای خطیر درعالم و اساس شور و شوق و وجد و نهایت حال عارف است که با رسیدن به کمال، به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهی می شود. عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین گشته و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. مولانا می گوید:           ناف ما بر مهر او ببریده اند                   عشق او در جان ما کاریده اند مولانا به سبب سوز عشقی که در دل دارد پله پله مقامات تتبل تا فنا را پشت سر می نهد تا به ملاقات معشوق حقیقی نایل آید. عشقی که مولانا از آن صحبت می کند عشق حقیقی و راستین است نه عشق های رنگین که عاقبت به ننگ انجامد.

کلیدواژه ها:

عشق ، عرفان ، کمال ، محبت ، مولانا جلال الدین محمد بلخی (رومی)

نویسندگان

خداویردی عباس زاده

دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوی، استادیار گروه ادبیات فارسی، خوی، ایران

هانیه طاهرلو

دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوی، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، خوی، ایران