بررسی وتحلیل انتقادی روش علامه طبرسی درتعیین معنای کنایه طلاق

کنایه یکی ازجنبه های اعجاز قرآن کریم دربخش بیان محتوا است که ؛ به کارگیری آن باعث می شود کلام زیباتربه مخاطب القا شود و از زننده بودن جملات جلوگیری نماید و خداوندمتعال بااستفاده ازآن احکام خویش را به پیامبر )ص( اعطانموده اند وایشان به مردم ابلاغ کرده اند و ازجمله کنایاتی که ؛ درقرآن آمده است ودرآن شرائط وقوع طلاق بیان شده است ، عبارت طلاق است که ؛ باتوجه به کنایه بودن آن نیاز است توسط تفسیرکننده معنای آن مشخص شود که ؛ برای دست یازیدن به معنا لازم است روش مشخصی را طی نماید تابه منظوراصلی دست یابد ، که ؛ بامراجعه به تفاسیر درمی یابد که ؛ روش های اتخاذشده بعضا مقصودرا به سختی به دست آورده یا در روش تعیین دچار عدم تصریح شده است و بایددانست که ، کار تفسیرکننده روشن گری است و نباید تفسیرکنایی ارائه نماید همان گونه که ؛ طبق مراجعه نگارنده به متن تفسیر مجمع لابیان که ؛ به صورت توصیفی -تحلیلی صورت پذیرفته ، به دست آمده که در بیان تفسیر روش تعیین معنا به واسطه بیان عبارات شریفه ، روایت گری و به کارگیری نامناسب درآیات و عدم اختصار و پرگویی به چشم می آمد که ؛ تحقیق حاضر ضمن بیان آن روش ها سعی دست یابی آسان به معنای صریح تر کنایه طلاق کمک نماید .