منطق استعلایی امیل لاسک
محل انتشار: دوفصلنامه شناخت، دوره: 14، شماره: 1
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 159
فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_KJSB-14-1_010
تاریخ نمایه سازی: 1 آذر 1400
چکیده مقاله:
امیل لاسک (۱۹۱۵-۱۸۷۵) آخرین نوکانتی و نقطه اوج این سنت شمرده می شود. او در گسست و پیوست سنت نوکانتی قرار می گیرد. وی از سویی نوکانتی است، زیرا با پروژه «منطق استعلایی» کانت توافق دارد. کانت و سایر نوکانتی ها در هر دو مکتب ماربورگ و بادن مقولات را نه همچون ارسطو به عنوان اموری هستومند در ابژه، که در فاهمه سوژه می جستند. ولی از سوی دیگر لاسک، به تاسی از مفهوم اعتبار (Geltung/validity) نزد لوتسه، طرحی دیگر در افکند و قلمرو سومی غیر از ابژه و سوژه برای مقولات تعریف کرد. به نظر او، مقولات اساسا هستنده (entity) نیستند که در سوژه یا ابژه تقرر داشته باشند. مقصود ما در این مقاله بازسازی آرای فیلسوفی است که به رغم اهمیت بسیارش، تقریبا فراموش شده و در این بازسازی، ضمن به تصویر کشیدن جایگاه او در تاریخ فلسفه اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست، زمینه را برای نشان دادن دقیق تر نحوه تاثیر او بر هایدگر فراهم می کنیم. مدعای اصلی مقاله آن است که لاسک نوآوری های فراوانی در اقوال سنتی فلسفه داشته و زمینه را برای ویرانگری سنت فلسفی غرب توسط هایدگر فراهم می کند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سعید گلستانی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مهدی معین زاده
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی