مصالح عالیه کودک در عهدنامه حقوق کودک، فقه اسلامی و نظام حقوقی ایران

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,308

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

FAMILYRF09_137

تاریخ نمایه سازی: 19 آذر 1400

چکیده مقاله:

کودکی به عنوان آغازین بخش زندگی انسان نقش به سزایی در رشد و تعالی او دارد و هر گونه تغییر و تحولی در این دوره در آینده کودک نیز موثر است. دوره کودکی دارای ویژگی هایی مخصوص به خود است. از این رو شناخت این دوره با غایت آن، که هسمو با غایت نهایی انسان است، خود راهکاری مطمئن در برخورد با کودک است. کودک به دلیل ضعف در مدیریت زندگی خود نیازمند کفیلی است که امور وی را کفالت نماید و ولی کسی است که در متون فقهی و نظام قانونی کشور به عنوان مسئول و متولی امور کودک معرفی شده است. ولایت ولی از یکسو عام و از سوی دیگر محدود است. امکان ورودی ولی در کلیه امور کودک وجهه عام ولایت اوست در حالی که لزوم رعایت عنصر غطبه یا مصلحت این ولایت را محدود می کند. آنچه در متون فقهی و نظام قانونی به آن اشاره شده مصلحت شخصی است و هیچ معیاری برای مصلحت اراه نشده است. این امر کار را در ارزیابی تصمیمات اولیا مشکل ساخته و سبب تشتت آراء دادگاه ها در این زمینه می شود. در این میان اگرچه پیوستن ایران به برخی از کنوانسیون های بین المللی به ویژه کنوانسیون حقوق کودک تا حدی توانسته چارچوب هایی را برای مصالح عالیه کودک مشخص کند اما تفاوت اهداف در کنوانسیون مذکور که همانا توسعه و رفاه کودک است با رویکرد اسلامی باعث شده تا این کنوانسیون نتواند بطور همه جانبه مصالح را تعیین نماید. بنابراین سوال اصلی آن است که مقصود از مصالح عالیه کودک چیسن، معیارهای آن کدام است و هر یک از سه حوزه فقه، موازین بین المللی و نظام حقوقی ایران چه رویکردی نسبت به آن دارند؟ رساله حاضر در گام نخست در صدد است با عنایت به دوره های رشد انسان از دیدگاه منابع فقهی، چارچوبی مشخص را برای مصالح عالیه نوعیه کودک طراحی نماید. از این رو بخش نخست رساله به مفهوم شناسی دوران کودکی و مصالح عالیه پرداخته شده است. بخش دوم نیز به ارائه معیارهایی برای تحدید مصالح عالیه در سه مسئله حضانت، هویت و فرزند خواندگی است. حضانت و فرزند خواندگی به دلیل فراوانی استفاده از عنصر مصالح عالیه مورد انتخاب قرار گرفتند. مسئله هویت نیز به دلیل بدیع بودن در حوزه روش های نوین کمک باروری و امکان خدشه دار شدن هویت کودک طی فرایند مذکور مطرح شده است. در نتیجه نیز تحقیق حاضر علاوه بر ضرورت تبیین معیارهای مصالح عالیه کودک به طراحی الگوهای عملی برای موضوع مصالح رسیده است.