آرتمیس پارسی و مادر خدایان (ردیابی یک خدابانوی پارسی - آناتولیایی بر اساس متون کلاسیک و شواهد باستان شناختی)

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 133

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAEJ-2-2_004

تاریخ نمایه سازی: 28 آذر 1400

چکیده مقاله:

یکی از مهمترین ویژگیهای فرهنگی شاهنشاهی هخامنشی، تشکیل یک امپراتوری منسجم از باورها، فرهنگ ها و ملیت های گوناگونبود. در همین راستا شکل گیری فرهنگ های دوگانه پارسی- عیلامی، پارسی- مصری، پارسی- یونانی و پارسی- آناتولیایی افقی جدیدرا در مناسبات فرهنگی جهان باستان شکل داد. تاثیرات مذهبی به عنوان یکی از نشانه های اساسی فرهنگ های تلفیقی جدید، بیشاز هر جای دیگر در آسیای صغیر (ترکیه امروزی) به منصه ظهور رسید. متون کلاسیک از یکسو و شواهد باستان شناختی از سویدیگر، ثابت کرده است که در دوره هخامنشی، حضور چشمگیر مقامات عالیرتبه سیاسی و مذهبی در آسیای صغیر، روند مناسباتفرهنگی منطقه را دچار تحولاتی جدی کرده است. شاید بتوان شکل گیری محوطه های مقدس پارسی و حضور چهره های ایرانی درقامت روحانیون برجسته خدایان آناتولی را آشکارترین نشانه های فرهنگ دوگانه ای دانست که در آسیای صغیر در دوره هخامنشیبنیان نهاده می شود، فرهنگ دوگانه ای که بیش از هرچیز در قالب آرتمیس پارسی و کیبله، مادر خدایان، به عنوان دوخدابانویپارسی- آناتولیایی ظهور می کند، تا جایی که تصدی معبد آرتمیس در افسوس برای مدتی به یک خاندان ایرانی می رسد. بررسیفرهنگ پارسی- آناتولیایی همیشه در سایه مطالعات پارسی- یونانی قرار گرفته و آنگونه که شایسته اش بوده، بدان پرداختهنشده است. بر اساس یک باور سنتی در میان بخشی از مورخان و باستان شناسان، حضور هخامنشیان در آناتولی صرفا به منزلهحاکمیت سیاسی بوده و غلبه اصلی در آناتولی، در این دوره با فرهنگ یونانی- ایونی است. البته انکارشدنی نیست که بخشقابل توجهی از میراث فرهنگ آناتولی، ارتباطی بسیار نزدیک با فرهنگ یونانی و ایونی دارد، اما این دید یکسویه، مانع اظهارنظرهایجدید به خصوص در محافل تاریخ شناسی و باستان شناسی ایران فرهنگی گشته است. امروز بررسی اسناد مکتوب و شواهدباستان شناختی مناطق مختلف آناتولی ثابت کرده که غلبه فرهنگ پارسی در آسیای صغیر خیلی بیشتر از آنچه که تصور میشد،بوده است، تا جایی که به ظهور آیینی یکسان، در میان ایرانیان مهاجر و ساکنان بومی آناتولی حول محور یک خدابانو میانجامد.شواهد، نشان میدهد که ظهور و بروز این آیین جدید، مبادلات فرهنگی جدیدی را در میان بومیان و مهاجران آناتولی فراهممی سازد و تاثیرات آن تا دوره اوجگیری امپراتوری روم ادامه پیدا می کند. در مطالعه جنبه های تئولوژیک شخصیت آرتمیس پارسی یاآرتمیس پرسیکه، مداقه در داده های سکه شناختی و کتیبه شناختی اجتناب ناپذیر است. تمرکز این مقاله بر مطالعه مقایسه ای شواهدباستان شناختی اعم از سکه و کتیبه های مرتبط و نیز متون کلاسیک در بازتعریف ویژگی های تاریخی خدابانوی جدیدی است کهحاصل مدیریت شاهنشاهی هخامنشی و فراتر از آن حاصل مناسبات جدید فرهنگی و سیاسی در منطقه است.

نویسندگان

فرزاد عابدی

کارشناسی ارشد باستان شناسی، انستیتوی علوم اجتماعی دانشگاه دکوز ایلول، ازمیر