بررسی ساختار نحوی روایت در داستای دوازده رخ برمبنای نظریه تودروف

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 80

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ARTS-2-1_014

تاریخ نمایه سازی: 28 آذر 1400

چکیده مقاله:

روایت، بازگویی اموری است که از نظر زمانی و مکانی از ما دورند. در این مقاله، داستان دوازده رخ از منظر تودروف بررسی شده است. دوازده رخ نام یکی از داستان های شاهنامه است که شامل ۲۵۰۰ بیت است. دوازده رخ ادامه درگیری دیرپای ایران و توران است و مربوط به بخش پهلوانی شاهنامه است که با غنای روایی و پهلوانی سروده شده است. فردوسی در این داستان، نبرد میان نیکی و بدی را به تصویر کشیده است. با اینکه فردوسی هدفش داستان سرایی به سبک مدرن نبوده، اما به خوبی از عناصر داستان سود جسته و توانسته در عین فصاحت و قدرت بیان و انسجام و متانت الفاظ و روشنی و صراحت کلام همه قوانین داستان سرایی را رعایت کند. نبرد دوازده رخ، نبرد دو فکر است- دو اندیشه پیران و گودرز- رویارویی پهلوانان سطحی و گذرا می نماید و بیشتر ماجرا به چگونه حرکت کردن می پردازد. در این داستان شاه همچون شاه شطرنج کمترین اثر و حرکت را در داستان دارد. به همین تناسب وزیر که بیشترین تاثیر و حرکت را در بازی شطرنج دارد، در اینجا نیز گودرز و پیران بیشترین اثر را دارند، حرکت ها در این داستان به صورت مشابه و متوالی دقیقات مانند حرکت شطرنج بازان پیش می رود. داستان دوازده رخ متشکل از ۱۱ گزاره و ۵ پی رفت است که هر پی رفت نیز نمود متشکل از ۵ گزاره می باشد. تمام گزاره های پس از مرگ پیران و پی رفت پایانی داستان همه در حکم فرود هستند و جدال پایانی آخرین پی رفت که ماجرای نبرد گستهم می باشد، عامل ایجاد فرودی در خور و ادامه دادن تعلیق تا لحظه پایان ماجرا است. روش این مقاله کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان دوازده رخ با نظریه تودروف منطبق است.

نویسندگان

مریم رضایی راد

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

سادینا کریمی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی