بررسی گفتمان های جامعه شناسی سیاسی و رابطه جامعه و دولت در دوران مشروطه ، پهلوی وجهموری اسلامی

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 924

فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLPHCONF01_018

تاریخ نمایه سازی: 5 دی 1400

چکیده مقاله:

چهار شکل ارتباط بین جامعه و دولت را از هم متمایز می کند: ۱ گفتمان جامعه فعال و دولت منفعل؛ ۲ گفتمان جامعه منفعل دولت فعال ؛ ۳ گفتمان جامعه فعال و دولت کوچک ؛ ۴ گفتمان دولت نیرومند و جامعه نیرومند. در گفتمان اول دولت عنصری در جامعه مدنی است که منفعل و متاثر است . به انسان و جایگاهش در جامعه چنان نقش و اهمیتی قائل است که جز عرصه کوچکی برای حضور و دخالت قدرت دولتی باقی نمی گذارد و باعث شکل گیری دولت کوچک یا حتی جامعه بی دولت می شود. در گفتمان دوم دولت اقتدارطلب با دستگاه سلطه و ایدئولوژی خود، فرد و جامعه مدنی و گروه های اجتماعی را متعهد می سازد. در این گفتمان انسان کارگزار زوال می یابد و انسان در پس قوانین و ساختارهای کلی افول می کند. زمینه تشکیل این گفتمان را می توان در ظهور ساخت گرایی ، رفتارگرایی ، کارکردگرایی و نخبه گرایی خالصه کرد که وجه مشترک همه این تحوالت فکری تاکید بر انفعال فرد و جامعه و اهمیت اساسی ساختارهای قدرت بوده است. در گفتمان سوم زمینه های فکری و فلسفی اش محصول تحوالت فکری در حوزه های مختلف علمی فلسفی قرن بیستم از جمله حمالت همه جانبه ای به اثبات گرایی ریموند پوپر و فردریش هایک و ژان فرانسوا لیوتار است که توتالیتریسم از هر نوعی را مورد حمله قرار داد. در این گفتمان دولت ارگانیسم نیست بلکه ماشینی است که از طریق قرارداد اجتماعی به وسیله انسان ساخته می شود تا اهداف خاصی را تامین و علم و تکنولوژی را جانشین دولت کند. در گفتمان چهارم (دولت فعال و جامعه فعال) بر استقلال نسبی و نقش زیربنایی دولت نسبت به جامعه و روابط اجتماعی تاکید می شود و به طورکلی در نظریه دموکراسی مدرن جلوه گر شد. این گفتمان بر مسئولیت دولت در مقابل جامعه تاکید می کند و دولت از لحاظ حمایت یا ممانعت از منافع گروه های اجتماعی جایگاه و نقش فعال تری دارد. تا قبل از مشروطه سخن از دولت نبود و قدرت در دو نهاد شریعت و دولت خالصه می شد. اما در بخش دوم و بررسی روابط دولت و جامعه از مشروطیت تا جمهوری اسالمی داریم که مشروطیت تالش کرد با ایجاد دولت قانونی و با نگارش قانون اساسی و وضع قوانین تازه، ساختار کالسیک این دو قدرت سیاسی – مذهبی را برهم بزند و با محدود ساختن قدرت سلطنت و قدرت دین و روحانیت، قدرت تازه ای بر پایه ی مردم بسازد.حکومت پهلوی اما با خودمختاری آذربایجان و کردستان، همچنین با ترورها و پیروزی مخالفین دولت در انتخابات مجلس هفدهم ونهایتا پیروزی ملی- مذهبی ها بعد از ملی شدن صنعت نفت به خوبی می توان دریافت که دولت (شاه و دربار) دولتی ضعیف در برابرجامعه ای نیرومند بودند. نظام جمهوری اسالمی ایران تقریبا با گفتمان دولت قوی و جامعه مدنی قوی قابل تطبیق است . چون دولت و مردمی قوی خواهند بود که در همه مراحل اداره کشور خود با همدیگر رابطه ای تعامل گویانه داشته باشند.

نویسندگان

امیر عامری

دپارتمان علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی ، دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب ، تهران ، ایران