پیشبینی کیفیت زندگی از طریق مولفه های دلبستگی به والدین با واسطه گری شفقت به خود در دختران تحت مراقبت در مراکز نگهداری
محل انتشار: مجله روانشناسی اجتماعی، دوره: 9، شماره: 60
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 192
فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JPSCH-9-60_001
تاریخ نمایه سازی: 12 دی 1400
چکیده مقاله:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مولفه های دلبستگی به والدین با کیفیت زندگی دختران بیسرپرست و بدسرپرست و مطالعه نقش واسطهگری شفقت به خود بود. در این مطالعه سعی شد رابطه متغیر شفقت به خود با کیفیت زندگی عملیاتی شود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی به روش تحلیل مسیر بود . جامعه آماری پژوهش، کلیه دختران بی سرپرست و بدسرپرست ۱۹- ۷ ساله بودند که در سال ۱۳۹۸ تعداد آنها در مراکز نگهداری شبانه روزی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران ۴۵۰ نفر بود. تعداد افراد نمونه ۲۴۱ نفر بود که طبق فرمول کوکران به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند . ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ (۱۹۸۷) و مقیاس شفقت به خود نف (۲۰۰۳) بود ند. اطلاعات جمعآوری شده با روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که رابطه بین همه متغیرهای پژوهش رابطه خطی بوده است. از میان مولفههای دلبستگی به والدین، اعتماد به والدین هم به طور مستقیم و هم با واسطهگری شفقت به خود پیشبین مثبت کیفیت زندگی دختران بیسرپرست و بدسرپرست بود. از بین مولفه های شفقت به خود همانندسازی افراطی و انزوا به صورت معکوس پیشبین کیفیت زندگی بودند. یافته های این مطالعه همسو با پیشینه پژوهشی گویای اثرگذاری دلبستگی ایمن به والدین بر شاخصهای کیفیت زندگی و تعامل آن با سازه شفقت به خود میباشد که ضمن دربرداشتن تلویحات بالینی میتواند در برنامه پیشگیری نیز کاربرد دارد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مریم صارم پور
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
باقر غباری بناب
استاد آموزش ویژه، گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
فریبرز باقری
دانشیار روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی عمومی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی،تهران،