تفکر نهیلیسم جغرافیایی و تاثیر آن بر فرآیندهای محیطی و اجتماعی قرن بیستم

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 366

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SHCONF07_227

تاریخ نمایه سازی: 29 دی 1400

چکیده مقاله:

اگرچه انسان در هر مرحله از تاریخ بشریت، قادر به ایجاد تغییر در طبیعت بر طبق علایق خویش بوده است، اما هرگز نتوانسته قوانین طبیعت را تغییر دهد و یا قوانین طبیعی جدیدی را به سلیقه خود وضع نماید. تمام سلطه انسان بر طبیعت، محدود به دانستن قوانین آن و این که بتواند این قوانین را در راستای خواسته های خویش بکار برد، محدود گردیده است. فهم نادرست این اصول بنیادی، منجر به بروز آثار جدی اجتماعی و حتی فجایع انسانی، در تئوری و عمل این مکتب فکری، گردیده است که در ادبیات فلسفه جغرافیا از آن به عنوان نیهلیسم جغرافیایی یا هیچ انگاری شرایط جغرافیایی یاد گردیده است. چنین دیدگاه های انسان محوری را می توان در برخی جغرافیدانان قرن بیستم که گرایش به نیهلیسم جغرافیایی داشتند و متاثر از مکتب استالینیسم بودند، مشاهده نمود. در برهه زمانی و طی مبارزات فکری- اجتماعی، جغرافیدانانی چون بارانسکی موفق گردیدند، تا دلایل قانع کننده ای را در چهارچوب مفاهیمی چون: عدم امکان گریز از طبیعت، افزایش نیازهای بشر همگام با توسعه جامعهارتباط پیچیده انسان با طبیعت در یک جامعه توسعه یافته، عدم امکان غلبه بر طبیعت؛ در مقابله با این مکتب فکری ارائه دهند. در این مقاله پس از شناخت مفهومی نیهلیسم جغرافیایی به بررسی تاثیرات اجتماعی و محیطی آن پرداخته شده است.

نویسندگان

احمد پوراحمد

استاد دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران

پوریا پیراسته فر

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت امور شهری دانشگاه علامه طباطبائی تهران