نقش دین و معنویت در تربیت انسان تمدنی

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 235

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

FFSC02_015

تاریخ نمایه سازی: 19 بهمن 1400

چکیده مقاله:

دررابطه با مقوله ی دین و تمدن و ارتباط این دو مقوله با یکدیگر، همیشه مباحث و پرسشهایی مطرح بوده است که آیا در جهت پیشبرد اهداف جوامع و تعالی ملتها میتوان به دین تمسک جست؟ نقش دین در تحقق تمدن تا چه میزان است؟ و اینکه آیا دین اساسا تمدن ساز است؟همواره دین یکی از ارکان اصلی تمدن به حساب می آید. »باید گفت که تحقیقا این دو مقوله، یعنی نقش اسلام و مسلمانان در تمدن اسلامی قابل تفکیک نیست و اگر این دو را از هم جدا کنیم، به نوع جدیدی از بلیه شعوبی گری دچار خواهیم گشت که به شکل تصنعی تمدن اسلامی را با نام تمدن ایرانی، تمدن عربی، تمدن ترکی و...پارهپاره میکند. در حالی که رشد تمدن ایرانی پیش از اسلام قابل قیاس با پس از آن نیست و اعراب جاهلی نیز هیچگاه از همان سطح عرب بیابانگرد و بدوی خارج نشدند، اما اسلام عاملی شد تا فرهنگ اسلامی زمینه را برای شکوفایی تمدنی هموار سازد.«[۳] فلاسفه معتقدند که انسان مفطور به تمدن بوده و به طور فطری، به سوی حرکتی تمدن ساز در حال حرکت است. تمدن تنها پیشرفت مادی نیست، بلکه تعالی در کمالات اخلاقی و معنوی نیز هست. »به هر حال آنچه قابل اهمیت است، این است که اساس و ارکان تمدن اسلامی به همت شخص پیامبر در مدینه استوار شد و اگر به تاریخ پرفراز و نشیب کشورهای مسلمان با دیده ی تیزبین نگاه کنیم، درمی یابیم که هر حرکت و تلاشی برای احیای اسلام، که طی سالیان گذشته در این عرصه ی گسترده عنوان شده، در حقیقت برای نیل به آمال اندیشمندان مسلمان بوده است و آن چیزی جز احیای مجدد حاکمیت اسلام به سان عهد رسولا... نیست«[۴]، پس تمدن سازی فرایندی تدریجی است، اما از آنجا که پیامبران و ادیان توحیدی، گویای دعوت مردم به سوی حق از طریق همین عالم بوده اند، با ظهور آنها این فرایند تدریجی حرکتی جهش گونه به خود گرفته است و نیز بدین سبب که پیامبران، بنیانگذاران ایمان و اخلاق الهی بوده اند، در پی رسالت آنها، انسانها نوعی الفت و اطمینان نسبت به یکدیگر پیدا میکردند و این همزیستی مسالمت آمیز، شرط ایجاد و بقای تمدن است. از این رو سزاست که پیامبران را سازندگان اصلی تمدنها قلمداد نمود و به عینه میتوان دید که »در محیطی که اسلام ظهور کرد و پایه های یکی از بزرگترین تمدنهای تاریخ بشر را گذاشت، هیچ یک از عناصر تمدنی، مطابق تعریف متعارف امروزی تمدن وجود نداشت. اسلام در جامعه ای پا به عرصه گذاشت که در یک کلام، جامعه ای جاهلی بود و بویی از مدنیت و تمدن نبرده بود، اما همان جامعه ی بدوی عرب وقتی مسلمان شد و به قانون خدا گردن نهاد، دارای نظمی منطقی شد و در سایه ی آن نظم، دیگر عناصر تمدنی را یکی پس از دیگری خلق کرد و به تدریج به یک تمدن بی بدیل تبدیل گردید«[۵] پس میتوان نتیجه گرفت که دین پایه تمدنهاست، تمدنها حول عقلانیتی حرکت میکنند که آن عقلانیت، عقلانیتی دینی است و این ادیان هستند که مادر تمدنها می باشند. در فرهنگ و تمدن اسلامی به خاطر وجود مولفه هایی همچون اهتمام توامان به دنیا و آخرت، تامین آزادیهای اساسی و معقول، ارج نهادن به علم و تفکر و کار و تلاش و ارتباط پیوسته و مستمر با مبدا آفرینش، بهترین گزینه برای پاسخگویی به پرسشهای اساسی بشر امروز و مناسب ترین سرمشق برای ایجاد تعادل بین مادیت و معنویت، آزادی، دینداری، دانش و ارزش و دنیا و آخرت است.«[۶]

نویسندگان

علی دلجو

قیروکارزین