تحلیل روان شناختی طلاق عاطفی در میان زوجین مبتلا به افسردگی

هدف ازاین پژوهش بررسی تحلیل روان شناختی طلاق عاطفی در میان زوجین مبتلا به افسردگی، یکی از مهمترین آسیب های جامعه ی معاصرازهمگسستن و به سردی گراییدن روابط مثبت شیرین خانوادگی است؛ روابطی که با گذشت زمان منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرشها و دور شدن آنها از هم شده است. در گذشته روند تصاعدی میزان ، نیازهای زن و مرد و به تبع آن طلاق به طور کاملا چشمگیری موجب شد که از دیگر آسیب های خانوادگی غافل شویم. یکی ازآن ها طلاق عاطفی است که مهمترین عامل ازهمگسیختگی ساختار بنیادی ترین ، این آسیب های جدی بخش جامعه یعنی خانواده است.نتیجه ی حاصل ازاین مقاله ازبین رفتن توجه ومحبت بین زوجین موجب افزایش فروپاشی و ازهم گسیختگی زندگی زناشویی ،بی نظمی خانواده و افزایش رفتار های خشونت آمیز می شود. فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بی توجه می شود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری می دهد وظایف خود را به درستی انجام نمی دهد ومسیولیت های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ ومیل ورغبتی انجام می دهد و همین باعث افسردگی در او می شود. گفت وگویی که زوجین بتوانند بدون احساس فشار با یک دیگر گفت وگو و مذاکره کنند و در رابطه با موارد مورد تعارض به راه حل مورد توافق طرفین دست یابند یا بتوانند نظر مخالف خود را بدون ترس و اضطراب از عکس العمل طرف مقابل مطرح کنند باعث ایجاد رضایتمندی ونزدیکی و صمیمیت شده که در پی آن احساس افسردگی و اضطراب ناشی از عدم رابطه یا داشتن رابطه ی مخدوش و خشن میان زوجین را کاهش می دهد.