بررسی اندیشه های فلسفی افلاطون و ارسطو در خصوص آرمانشهر و تطبیق و تباین آن با نمونه شهرهای یونان باستان

آرمانشهر سرزمین موعودی است که مکاتب و اندیشه های گوناگون در برابر انسان ترسیم کرده اند. در تاریخ اندیشه فلسفی، فلاسفه بسیاری از آرمانشهر سخن گفته اند. از افلاطون، حکیم یونانی در کتاب جمهوری تا عصر درخشش تمدن اسلامی با اندیشه های اهل مدینه فاضله فارابی و نیز یوتوپیا از تامس مور، آتلانتیس جدید از بیکن، شهر خدا از اگوستین شهر خورشید از توماس و کامپانلا. به عقیده بسیاری، تامس مور کتاب یوتوپیا را به طور آشکار تحت تاثیر جمهوری افلاطون به نگارش در آورده است. در یوتوپیای مور همانند جمهوری افلاطون بسیاری چیزها اشتراکی است و اساسی ترین قانون آن هم چون جمهوری افلاطون لغو مالکیت خصوصی است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی اندیشه های فلسفی افلاطون و ارسطو در خصوص آرمانشهر و تطبیق و تباین آن با شهرهای یونان باستان است که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و مقایسه ای با رجوع به اسناد کتابخانه ای، می باشد که نتایج پژوهش نشان داد تفکر آرمان شهرگرایان غربی بنا به متقاضیان زمان و متناسب با دغدغه های روزگار شکل گرفته است و افلاطون و ارسطو بیشتر با نگاهی انتزاعی و فلسفی سراغ آرمانشهر رفته، و به دنبال رفع دغدغه های فکری خویش بودند. به طوریکه می توان گفت افلاطون دنبال رفع نابسامانی های جامعه زمان خویش است و ارسطو نیز درصدد است راه بهزیستی را ارائه داده و جامعه را به آرمان شهر مورد نظر خویش برساند.