بررسی مفهوم تبدیل خانه به مسکن

خانه از مهمترین عناصری است که در طول تاریخ همواره به آن توجه شده و از زمان های دور جزء جدایی ناپذیر انسان بوده است. تاثیراتی که فضاهای خانه چه از نظر کالبد و چه از نظر روح بر ساکنین آن می گذارند به خوبی مشهود میباشد. هدف این پژوهش پیدا کردن آسیبهایی است کهخانه های دیروز را دچار کرده و باعث تبدیل آنها به مسکن بی هویت امروز شدهاند. قطعا میتوان با شناخت صحیح و درست هر یک از عناصر خانه و مسکن به تعریف مناسبی برای هر گزینه دست پیدا کرد که در نهایت به درک تفاوتهای این دو منتهی میشود و آشکار خواهد شد که این دو در اصل از ابعادی شبیه به هم هستند ولی از یک جنس و مفهوم نمیباشند و شاید جوابگوی این اصل به انسان امروزی، در سطح پاسخی باشد که انسان اولیه برای رفع حس نیاز خود به سر پناه میگرفته است.حال آنکه وقتی صحبت از خانه می شود به واقع صحبت از یک نیاز بسیار جدی روان شناختی مطرح می شود کهخود، آن دغدغه بسیار مهمی در جامعه کنونی و امروزی میباشد.در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و به کمک - روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری اطلاعات شده است. نتیجه این طرح و پژوهش آشکار کردن تفاوتهای ما بین خانه و مسکن نه در کالبد و ظاهر بلکه در عمق معنای این مفاهیم می باشد هم چنین این پژوهش این مسئله را روشن میسازد که هر آن چیزی که امروز از آن به عنوان خانه یاد میشود مسکنی بیش نیست.