بررسی قیاسی اثرات عناصرشاخص هنر و معماری شرق (ایران) بر معماری شکل گرفته در غرب(آمریکا) (نمونه موردی: تاثیرعناصر معماری ایرانی در معماری دانشگاه ایالتینیویورک آلبانی)

هنر و معماری همیشه تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده ای است و پیوندی ثابت و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزش های جامعه دارد. تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه های زندگی به وقوع میپیوندد متناسب است و این تغییرات لازمه معماری پویا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد.نزدیکی اصول و روش های معماری در بین سبک های مختلف نشات گرفته از فرهنگ، سنن و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه می باشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد، به علت پاسخگویی به نیازهای جدید باعث به وجود آمدن سبک های معماری می شده است. در نتیجه باید گفت که زمان همیشه در حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد. براساس توضیحات فوق معماری هیچ گونه مرز و منطقه بندی نمی شناسد و می تواند عناصر شاخص خود را با توجه به مکان و زمان به آیندگان و مکان های مختلف صادر نماید. به وضوح و با کمی دقت و توجه می توان ته رگ های معماری یک منطقه را در منطقه ای کاملا متفاوت با عناصر متعدد و جدید یافت. در این مقاله سعی شده است که معماری غنی ایرانی و عناصر آن را که رد پای آن در کشورهای آسیایی بسیاری دیده می شود در کشور آمریکا یافت، و در کل عناصر و معماری های مدرن؛ شاخص ها و فرم های کالبدی آن را که ریشه ی غنی ایرانی را به یدک می کشد در ساختمان های موجود در کشور آمریکا دید، نمونه مورد مطالعه به وضوح تک عناصر شاخص در معماری ایرانی را به شیوه جدید و مصالح بتنی به نمایش گذاشته است و می توان گفت که دانشگاه آلبانی نیویورک که شکل گرفته در سال ۱۹۶۰ می باشد معمار آن ادوارد استون نیم نگاهی به معماری مدلیست خاورمیانه ای داشته و بدون مشاهده معماری ایرانی آن را به شیوه ای جدید کپی برداری کرده است. این مقاله به روش تحلیل و توصیفی سعی دارد ارتباط بین معماری غرب و شرق و ریشه های شکل گیری معماری دانشگاه آلبانی نیویورک را مشخص نماید.