خوانش موردی آثار جنی هولزر با تمرکز بر مولفه های نظریه نهادی هنر جورج دیکی

در اواسط قرن بیستم با ظهور آثار آوانگارد، چیستی هنر به چالشی در فلسفه هنر تبدیل گردید، که توجه نظریه پردازان را به رویکردهای دیگر در تعریف هنر جلب کرد، یکی از این رویکردها، توجه به بافتار فرهنگی و اجتماعی شکل گیری اثر هنری بود، لذا جورج دیکی نخستین بار در ۱۹۶۹ با طرح مولفه های بنیادی نظریه نهادی همچون شیء مصنوع، جهان هنر به این آثار شان هنری بخشید. آثار هنر مفهومی با نفی دو اصل اساسی هنر یعنی زیبایی و مصنوعیت، با تکیه بر نظریه مذکور به جهان هنر راه یافتند، حال پرسش اینجاست که چگونه آثار نوشتاری هنرمند مفهومی جنی هولزر۴، با تکیه بر نظریه نهادی هنر، به عنوان آثار هنری قابل پذیرش می شود؟ هدف این پژوهش بررسی موردی آثار هنرمند مذکور و چگونگی قرارگرفتن آن ها در عالم هنر با تکیه بر مولفه های بنیادی نظریه نهادی هنر می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی، تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. و با بررسی زمینه های شکل گیری نظریه نهادی هنر و توصیف آن، به بررسی موردی آثار هنرمند جنی هولزر و چگونگی تعریف این آثار نوشتاری در حوزه هنر با تکیه بر مولفه های نظریه مذکور می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه آثار مفهومی و در قالب نوشتار جنی هولزر با چهارچوب های تعاریف هنر در گذشته بسیار مغایرت دارند و او با پیام های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود با مردم عادی ارتباط برقرار کرده و آنها را به تفکر و تامل وا داشته است، ولی از آنجایی که این آثار ساخته و مصنوع هنرمند بوده و توسط جهان هنر به عنوان آثار هنری پذیرفته شده اند, لذا واجد اعطای شان هنری، مطابق نظریه نهادی هنر هستند و بدین ترتیب جنی هولزر به عنوان یکی از پیشگامان هنر عمومی در عصر معاصر شناخته می شود.