نقش واسطه دشواری در تنظیم هیجان دررابطه سیستمهای مغزی رفتاری با افسردگی

این پژوهش با هدف بررسی رابطه سیستمهای مغزی بازداری و فعالسازی رفتار و افسردگی با میانجیگری دشواری در تنظیم هیجان در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان امیدیه به مرحله اجرا درآمد. به همین منظور از بین کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان امیدیه، تعداد ۲۶۰ نفر با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه افسردگی بک((۱۹۷۲، پرسشنامه سیستمهای مغزی بازداری و فعال سازی رفتاری کارور و وایت (۱۹۹۴) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر (۲۰۰۴) بود. در این پژوهش جهت تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، برای آزمون فرضیه های پژوهش از از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی نشان داد، بین سیستم مغزی بازداری و افسردگی رابطه مثبت و معنیداری، همچنین بین سیستم فعال سازی رفتاری و افسردگی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. نتایج ارزیابی مدل ساختاری نشان دهنده، اثر مستقیم و مثبت سیستم مغزی بازداری بر افسردگی و دشواری در تنظیم هیجان است. اثر مستقیم سیستم فعالسازی رفتاری بر دشواری تنظیم هیجان و افسردگی منفی و معنادار است. همچنین اثر مستقیم و مثبت دشواری در تنظیم هیجان بر افسردگی تایید گردید. بر اساس یافته ها نقش واسطه دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی رفتاری (BAS/BIS)و افسردگی تایید شد.