بررسی رابطه رضایت زناشویی و تجربه کودک آزاری با سبک های دلبستگی در زنان متاهل مبتلا به اختلال دو قطبی

زمینه و هدف: در دنیای امروز و مشکلات موجود طلاق و جدایی زوجین بنیان خانواده ها را تهدید می کند. ضرورت توجه به اختلالات شخصیتیامری ضروری به نظر می رسد تا با حفظ زندگی، زوجین از روابط زناشویی رضایت کامل را داشته و به درمان اختلالات شخصیتی و روانشناختی خودبپردازند بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین رضایت زناشویی، تجربه کودک آزاری با سبک های دلبستگی در زنان متاهل مبتلا بهاختلالال دو قطبی است.مواد و روشها: این پژوهش با توجه به هدف و ماهیت از نوع کاربردی بوده که برای انجام آن از روش پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی شده است. جامعه آماری زنان متاهل دارای اختلالال دوقطبی مراجعه کننده به مراکز مشاوره جهت درمان مراجعه نمودند بوده اند که با استفاده از روشنمونه گیری در دسترس و هدفمند، نمونه ها انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ دارای ۳۵ سوال، پرسشنامه تجربهکودک آزار ی دارای ۳۸ سوال، پرسشنامه سبک دلبستگی دارای ۱۵ سوال استفاده شد.یافته ها: از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن داده ها استفاده شد و مشخص شد که داده های تحقیق غیرنرمال هستند. از آزمون همبستگی اسپیرمن جهت سنجش فرضیه ها استفاده شد. تجزیه و تحیلل داده ها از طریق نرم افزار SPSS ۲۵ انجام شد.نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که بین رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) رابطه مثبت و معناداریوجود دارد و بین تجربه کودک آزاری و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) رابطه منفی و معناداری وجود دارد.