مدل سازی ساختاری- تفسیری عوامل موثر بر تحقق بوم شهر (مطالعه موردی: شهر بجنورد)

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 170

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_EGSDE-4-6_009

تاریخ نمایه سازی: 30 مرداد 1401

چکیده مقاله:

چکیده مبسوطپیشینه و هدف: بوم­ شهر، شهری براساس اصول زندگی دوستدار محیط ­زیست، از بین بردن پسماندهای کربن، تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر، حفظ محیط­ زیست شهر، برانگیختن رشد اقتصادی، کاهش فقر، سازماندهی شهر برای تراکم ­های جمعیتی بالاتر، کارایی بیشتر و بهبود سلامتی است. براساس نظر رجیستر، ساخت بوم­ شهرها براساس اصولی است که سکونتگاه­های انسانی می­توانند از نظر محیط زیستی پایدار و زیست ­پذیر و همچنین فشرده، حامی زندگی شهری، سازگار با پهنه زیستی و بهبود زیست ­بوم باشند؛ بدین ترتیب کاهش مصرف انرژی، ارتقا جوامع زیستی، سلامتی و عدالت اجتماعی، اولویت­ حمل ونقل غیرموتوری و کمک به اقتصاد در این شهرها مورد توجه است. از جمله مسائلی که این روزها با توجه به  سرعت  شهرنشینی به ویژه در توسعه ­های یک دهه اخیر شهر بجنورد، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، جذب جمعیت قابل توجهی از مهاجران به دنبال توسعه خدمات و امکانات شهری و حتی فراشهری، ایجاد بی­نظمی و بی­ قوارگی در گسترش شهر به دنبال رشد جمعیت شهر، افزایش وابستگی و استفاده از خودرو شخصی به دلیل ناکارآمدی حمل ­ونقل عمومی، حجم قابل توجه ازدحام و ترافیک شهری، گسترش انواع آلودگی­ های محیطی مثل آلودگی هوا، آلودگی صدا و در برخی موارد آلودگی بصری است. ضرورت و اهمیت توجه به شهر بجنورد از منظر رویکرد شهر اکولوژیک از آن جهت است که با تداوم این وضعیت، این شهر  از بستر و قابلیت­ های خود برای تبدیل شدن به شهر اکولوژیک، فاصله گیرد و این مشکلات تشدید شود. در این حالت برنامه ­ریزی و پرداختن به آن نیازمند صرف زمان و هزینه بیشتری خواهد بود. لذا با استفاده از رویکردهای نوین و مطرح در زمینه توسعه شهری پایدار، می­توان ابعاد مختلف شهر را در زمینه رشد و توسعه با یکدیگر هماهنگ و یکپارچه ساخت. هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ساختاری- تفسیری بر مبنای رویکرد شهر اکولوژیک است.مواد و روش ها: مدل­سازی تفسیری-ساختاری، روشی موثر و کارا برای موضوعاتی است که در آن متغیرهای کیفی در سطوح مختلف اهمیت، بر یکدیگر آثار متقابل دارند و می­توان با استفاده از این روش، ارتباطات و وابستگی ­های بین متغیرهای کیفی مسئله را کشف، تحلیل و ترسیم کرد. روش­های متعددی مانند دلفی، روش گروه اسمی، گروه­های تمرکز و طوفان ذهنی، روش­های رسمی جهت خلق ایده و رسیدن به اجماع در میان کارشناسان خبره می ­باشد. این پژوهش طی دوگام صورت گرفته ­است: اول برای شناسایی مولفه­های بومی شهر اکولوژیک در بجنورد، با تکنیک دلفی در پانل خبرگان در مورد مسائل کلی شهر بجنورد و زمینه­ ها و موانع پیش­روی تحقق رویکرد شهر اکولوژیک، بحث و گفتگو انجام و در نتیجه ۱۶ مولفه در ۵ دسته اصلی حاصل شد. گام دوم، فرآیند مدل­سازی ساختاری- تفسیری است که برای اجرای این تکنیک، روابط درونی عوامل، شناسایی شده و در نهایت سطح­بندی آنها انجام شد. یافته­ها و بحث: از مولفه­ هایی که طی مصاحبه دلفی، کارشناسان به آنها اشاره کرده بودند، لیستی تهیه شد و برحسب زمینه ­ای که داشتند، شامل ۱۶مولفه در پنج زمینه محیطی، اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و کالبدی دسته ­بندی شدند. پس از تعیین روابط و سطوح متغیرها در مدل ساختاری-تفسیری، مولفه­ها در چهار سطح قرار گرفته­ اند. مولفه­ هایی که در سطوح بالایی مدل قرار دارند، تاثیرگذاری کمتر دارند و با نزدیک شدن به سطوح پایین ­تر، تاثیرگذاری مولفه­ ها افزایش می­یابد. در پایین­ترین سطح این مدل، مولفه «فرهنگ و سبک زندگی شهروندی» قرار دارد. براین اساس، مدل تحقق شهر اکولوژیک در بجنورد، مدلی چهار سطحی است که پایه آن از فرهنگ و سبک زندگی شهروندی آغاز می­شود و در برنامه­ ریزی هدفمند، باید این مولفه در کانون قرار گیرد.نتیجه­گیری: ارتباط شهر و محیط­زیست، دارای لایه­ هایی پنهان در زمینه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی است. به دنبال ظهور مسائل محیط زیستی در شهرها، نگرش اکولوژیکی به شهرها گسترش یافت که در آن، سرمایه طبیعی باید به شکلی حفظ شود که با شرایط نامناسب و تخریب محیطی مواجه نشود. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مولفه­ های موثر بر تحقق شهر اکولوژیک در بجنورد در راستای تحقق توسعه شهری پایدار، با بهره­گیری از شیوه­ای نوین در زمینه پژوهش­های کیفی با استفاده از مصاحبه دلفی و مدل ساختاری-تفسیری انجام شد. طبق این مدل، مولفه ­ها در ۴ سطح، طبقه ­بندی شدند و مولفه ۱۲، یعنی «فرهنگ و سبک زندگی شهروندی»، در پایین­ترین سطح از این مدل، دارای بیشترین تاثیرگذاری است. در نهایت، طبق تجزیه و تحلیل قدرت نفود و میزان وابستگی در قالب تجزیه و تحلیل میک مک، مولفه ­ها در ناحیه دو و ناحیه سه قرار گرفتند. مولفه «فرصت­ های شغلی متناسب با زمینه­ های فرهنگی و زیستی بومی»، تنها مولفه ناحیه دو، دارای اثرپذیری بالا و قدرت نفود کم است. سایر مولفه ­ها در ناحیه سه قرار دارند و هرگونه تغییر در این مولفه ­ها، سایر مولفه­ ها و سیستم تحقق­ پذیری شهر اکولوژیک را تحت ­تاثیر قرار می­دهد.

نویسندگان

سیده شبناز اتحاد

گروه جغرافیای انسانی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی

محمود جمعه پور

گروه برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی