ارائه الگوی توسعه برای مراکز فرهنگی (مورد مطالعه: مراکز آموزشی استان مازندران)

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 219

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JRPE-3-33_010

تاریخ نمایه سازی: 30 مرداد 1401

چکیده مقاله:

مطالعه حاضر با هدف تعیین مولفه های اساسی ارائه الگوی توسعه برای مراکز فرهنگی مورد مطالعه مراکز آموزشی استان مازندران صورت گرفت. این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع گراندد تئوری است که جامعه آماری در پژوهش حاضر خبرگانی که در زمینه الگوهای توسعه فرهنگی دارای دانش حرفه ای و تجربه هستند میباشد که تعداد آنها برابر با ۱۰ نفر میباشند، انجام شده است سپس با روش سلسله مراتبی (AHP) وزن دهی و رتبه بندی شده است و در نهایت با توجه به مصاحبه خبرگان پرسشنامه تنظیم و توزیع و جمع اوری شده است. جامعه آماری بخش کمی این پژوهش در بخش کیفی ۱۰ نفر بر اساس انتخاب هدفمند انجام شده است و سپس بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد ۳۲۰ پرسشنامه توزیع و تعداد ۲۹۸ نفر از کارشناسان و مدیران مراکز فرهنگی مازندران به ان پاسخ و جمع آوری شده است. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بوده و برای تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها، از روش اشتراوس و کوربین استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های گرندد تئوری، روش سلسله مراتبی (AHP) و آزمون تی و فریدمن استفاده شده است. اتحلیل مصاحبه ها و دیدگاه و پاسخ های شرکت کنندگان نشان داد که مولفه های اساسی هشت الگوی توسعه برای مراکز فرهنگی در استان مازندران که شامل دینی و مذهبی، اشتغال، ملی وبومی، پوشش، سلامت، پژوهش، سبک زندگی، تکنولوژی و ارتباطات می باشد. نتایج پزوهش به روش سلسله مراتبی (AHP) نشان می دهد که شاخص دین و مذهبی اولویت اول و شاخصهای ملی و بومی، پوشش، سبک زندگی، سلامت، پژوهش، تکنولوژی و ارتباطات، نرخ ناسازگاری اولویت دوم تا هشتم در مراکز اموزشی استان مازندران بوده است. همچنین سوال اصلی پژوهش مولفه ها و شاخص های الگوی فرهنگی استان مازندران تاثیرگذار هستند هر هشت شاخص بر ساختار مراکز فرهنگی استان مورد تایید قرار گرفت و میانگین هر شاخص که با روش اماری انجام گرفت نشان میدهد که میانگین شاخص های پوشش بالاترین میانگین و بعد شاخص های دینی و مذهبی، پژوهش، سلامت، اشتغال، تکنولوزی، سبک زندگی و شاخص ملی و بومی میباشد، که این نتایج نشان دهنده شکاف بین مدیران و تصمیم گیران مراکز اموزشی و مجریان می باشد.

نویسندگان

کامران بهزادی

دانشجوی دکتری، گروه مدیریت برنامه ریزی فرهنگی، واحد امارات متحده عربی دانشگاه آزاد اسلامی، مازندران، ایران

سعید امام قلی زاده

استادیار گروه مدیریت برنامه ریزی، دانشگاه شمال آمل، مازندران، ایران

حمید رضوی

استادیار گروه مدیریت برنامه ریزی، دانشگاه شمال آمل، مازندران، ایران

طاهره هاشمی

کارشناسی ارشد، گروه روانشناسی، دانشکده آیت الله آملی، دانشگاه آزاد اسلامی، مازندران، ایران