رابطه بین خودنظم جویی تحصیلی و هوش هیجانی با و باورهای غیرمنطقی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی

هدف پژوهش حاضر، رابطه بین خودنظم جویی تحصیلی و هوش هیجانی با و باورهای غیرمنطقی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی بود. این پژوهش از نظر هدف بنیادی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی می باشد. برای رسیدن به این هدف جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه ۴ مشهد که ۷۰۰ نفر می باشد. حجم نمونه با توجه به هدف پژوهش و با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی و جدول مورگان تعداد ۲۵۰ نفر انتخاب شدند. در این پژوهش پرسشنامه خودنظم بخشی تحصیلی، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (۱۹۸۰) و پرسش نامه تفکرات غیرمنطقی الیس (۱۹۷۱) بر روی گروه نمونه اجرا شد. در این پژوهش تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام می-گیرد. در آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و نمودارها استفاده می شود و در آمار استنباطی از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین خودنظم جویی تحصیلی کل با باورهای غیرمنطقی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی کل با باورهای غیرمنطقی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بین باورهای غیرمنطقی با خودنظم دهی تحصیلی کل و هوش هیجانی کل و رابطه معناداری وجود دارد و مدل معنادار خواهد بود.