روایت جوانه های رشدیافته دور از ریشه ها (فرزندخواندگی) (یک مطالعه تحلیل روایتی)

هدف این پژوهش، تحلیل روایت تجربه زیسته آگاهی از فرزندخواندگی بود. روش اینپژوهش کیفی با رویکرد تحلیل روایتی (تحلیل ساختاری) بوده است و جامعه مفروض درسال ۱۴۰۰ شامل جوانانی بود که از فرزندخواندگی خود آگاهی یافته بودند، نمونه گیری ازطریق روش هدفمند و متجانس انجام شد در این پژوهش ۴ فرزندخوانده مورد مصاحبه قرارگرفتند که به علت عدم همکاری شرکتکنندگان بیشتر امکان افزایش حجم نمونه وجودنداشت. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. کلیه مصاحبه هاضبط گردید و پس از پیاده شدن تحلیل و تفسیر شد. در این پژوهش تلاش شد تا بر اساسمعیارهای موثق بودن دادههای کیفی تجزیه و تحلیل شود. در این پژوهش در نتیجه، اینمقولات به دست آمد : مضامین اصلی تحلیل ساختاری شامل تعاملات با والدین فرزندپذیر،چالش های روانی آگاهی از فرزندخواندگی، نحوه و کیفیت آگاهی، تعاملات اجتماعی،تعارضات و موانع اجتماعی رو به رویی پس از آگاهی، قوانین، اقدامات شخصی پس از آگاهی،شرایط مشترک اقتصادی می باشد. مضامین ساختاری به دو شیوه کلاندینین و کانلی ومک آدامزتحلیل شد. پس از تحلیل و تفسیر روایت های زندگی شرکتکنندگان مورد مطالعهاز تجارب زیستی آگاه شدنشان از فرزندخواندگی، پژوهشگر به این نتایج دست یافت که کهافراد پس از مواجهه با حقیقت جدید زندگیشان نمیتوانند به مثابه قبل از آگاهی در زندگیعمل کنند بلکه تجارب روانی و هویت قبلی، شبکه ارتباطی و تعاملی، اهداف و برنامه ریزی-های آینده و اقدامات و مواجهه آنها در زندگی فعلیشان تحت الشعاع این حقیقت جدیدقرار می گیرد.