اندیشه انتقادی آدورنو و ادراک موقعیت سوژه؛ بررسی موردی نمایش «P۲»
محل انتشار: سومین همایش ملی هنرهای نمایشی و دیجیتال
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 160
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CDDA03_005
تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1401
چکیده مقاله:
آدورنو در بطن اندیشه انتقادی مکتب فرانکفورت، برتری و سلطه نظام های انتزاعی را به عنوان خصلت خرد مدرن مطرح می کند و آن راامتداد روشنگری میداند. هم اسطوره و هم عقل، بیان خواست و انگیزه واحدی هستند برای تسلط بر طبیعت، و هر دو از ترس غیر عقلانیاز امر ناشناخته برمیآیند. از مجرای همین سیستم سلطه گر، تمامی رخدادها و کنش های نامنتظر حذف، طرد و یا انکار می شوند. اینهمسانی نتایجی چون صنعت فرهنگ سازی را برمی سازد که از نظر آدورنو فرآورده هایی فرومایه تولید میکند و چیزی جز انفعال و بی فکریبه بار نمی آورد. در این سیستم سوژه ها همگی در موقعیت مصرفگری صرف قرار دارند و امکان چندپارگی و تناقض و ناهمسانی در سوژهیکسره طرد میشود. برای آدورنو تنها این هنر است که قوه مقاومت در برابر چنین موقعیتی را دارد و امکان نقد اجتماعی و تاویل فلسفی رافراهم میآورد. آدورنو از مجرای دیالکتیک منفی در همه بنیادهای کلی و استوار هر سلطه ای تردید کرده و نقد را به جای تابعیت می نشاند.در نمایش «P۲» که روایت ساکنان طبقه ی زیر زمین زندان ضحاک است، از مجرای اندک امید زندانیان، تنش ها و تناقضات و پراکندگی ها در سیستم سلطه آغاز می شود. تمامیت خواهی سیستم ضحاک آنچنان است که نه هیچ رخداد منفرد و انتقادی، و نه حتیاحتمال وقوع آن را نمیپذیرد. ضحاک زندانیان را به کشتن خویش فرا می خواند، زیرا که پروراندن افکار انتقادی حتی اگر هرگز مجال بروزپیدا نکنند را برنمی تابد؛ اینچنین نه فقط بر بدن ها، بلکه بر افکار و حتی احتمالات نیز حکومت می کند. مخالفت متفکران اندیشه انتقادی باسلطه روشنگری نیز از همین روست، زیرا که رویکرد اثبات پذیری و کل گرایی نسبت به تفکر انسان را اصلی نارسا و ناقص میدانستند واجرای آن را متضمن نادیده گرفتن امور نامحدود و ناهمسان.
کلیدواژه ها:
نویسندگان