تراژدی مدرن (بازجستی بر تراژدی های غیر ارسطوئی)

در پژوهش های مربوط به فلسفه هنر ، زیباییشناسی و نقد ادبی، آراء افلاطون و ارسطو همواره در صدر توجه محققان قرار داشته و غالبا تحلیلنظرات این دو فیلسوف بزرگ، محل بحث و بررسی بوده است . حتی در تحقیقات ادبی معاصر نیز کماکان این مباحث طراوت خود را حفظکرده و تجزیه و تحلیل آراء و عقاید این دو فیلسوف یونان باستان، همواره به عنوان جزء لاینفک مباحث مربوط به نظریه پردازی های بدیع درحوزه ی فلسفه و ادبیات لحاظ شده است. در این راستا، تراژدی نیز از نظر تاریخی به دو دوره ی یونانی و مدرن قابل تآویل است و از نظر اسطوره ایبه" دیونیزوسی و آپولونی" و یا جمع این دو تفسیر میشود . در پژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر تلاش شده است تا با مطالعه سیرتاریخی وتکاملی مفهوم تراژدی ، فلسفه تراژدی کلاسیک را مورد بررسی قرارداده و دریابیم آیا اساس فلسفه ی تراژدی در دوران مدرن عوض شده است یاخیر؟ همچنین به مقایسه ای بین تراژدی – آنگونه که ارسطو صورت بندی کرده است- با سایر تراژدی های غیر ارسطوئی پرداخته و خصوصیاتتراژدی های مدرن مورد واکاوی قرار گرفته است و در پایان به این نتیجه خواهد رسید که شخصیت قهرمان تراژدی از دوران باستانی تا امروزدستخوش تغییراتی شده است که ناشی از تاثیر اجتماع بر میزان فردیت انسان میباشد و شخصیت قهرمان امروزی از پیچیدگی و اهداف شخصیبیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده است.