نقش رویکرد درمان شناختی رفتاری بر میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان

برای داشتن جامعه ای سالم و توام با بینش، علوم و بهداشت روان و سلامت جسمی و در نهایت بیشترین کاهش بار درمانی جامعه؛ نیازمند حضور افرادی اصلح در فردای اجتماع خواهیم بود. به این ترتیب دانش آموزان از جمعیت بیشتر جامعه و از سازندگان فردای جامعه خواهند بود، لذا سلامت و بهداشت روان و جسم آنان در کنار یادگیری و علوم معنادار آنان بسیار حائز اهمیت است. با توجه به مقالات علم، کتاب ها و تحقیقات حرفه ای متعدد، مسائل مربوط به سلامت روان در مدارس شیوع بیشتری یافته است. هدف از این پژوهش نقش رویکرد درمان شناختی رفتاری بر میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان می باشد بر اساس تجاربه عینی محقق نیز، علی رغم اهمیت بهداشت روان دانش آموزان؛ همچنان شاهد اختلال های رفتاری در برخی از آنها هستیم. این مهم در فرایند تحصیلی و نحوه عملکرد آموزش و یادگیری آنان مانند نگرانی از امتحان، عدم اقتدار معلمان و غالبا" مستبدانه بودن آنها؛ ترس از پاسخگویی به معلمان در حوزه ارائه دروس یادگیری شده و غیره کاملا" مشهود است. در صورتی که به اختلال های رفتاری همچون اضطراب، افسردگی؛ دانش آموزان توجه و اهمیت چندانی داده نشود، انتظار آینده خوب جامعه بعید خواهد بود و عدم درمان اختلال های رفتاری، کاهش موفقیت تحصیلی و شغلی تا خودکشی است. از این رو لازم است تا با تمرکز بر رفتارهای دانش آموزان، شیوه های درمانی مناسبی صورت گیرد.