بررسی علل عدم امکان حصول سکولاریسم در جوامع اسلامی با استفاده از نظریه سازه انگاری

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 305

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JOU-5-11_413

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1401

چکیده مقاله:

اساسی ترین پرسشی که از زمان رویاروی تمدن ایرانی-اسلامی با تمدن مدرن غربی ذهن اندیشمندان ایرانی-اسلامی را به خود مشغول کرده است، امکان یا عدم امکان حصول سکولاریسم و جدایی دین از سیاست در جوامع اسلامی می باشد. این پژوهش به بررسی اندیشه های عبدالکریم سروش و جواد طباطبایی که در این زمینه بررسی و تالیف نموده اند، می پردازد. در این راستا با بهره گیری از نظریه ی سازه گرایی که به ما امکان بررسی اصول فرانظری و پیش زمینه های معرفتی اندیشمندان را می دهد، مشخص می کنیم که وفاداری سروش به مکتب کانت و اصحاب معرفت شناسی وی را به سمت تطابق علوم انسانی با علوم طبیعی سوق داده که منجر به ابطال گرایی و نفی فقه شده است و سپس پیش زمینه های هگلی جواد طباطبایی درخصوص لزوم گفتگو و مفاهمه میان تمدن ایرانی-اسلامی و تمدن مدرن غربی تشریح می گردد که در نهایت این گفتگو منجر به پیدایش سنتزی خواهد شد که تمدن نوین ایرانی-اسلامی است. نتیجه ی منطقی نظریه ی سروش گذر از سنت و فقه و پذیرش سکولاریسم و مفاهیم مدرن وارداتی بدون مقاومت در مقابل آن است، اما در مقابل در نظریه ی طباطبایی همان طور که مدرنیته اصالت دارد، سنت نیز اصالت دارد و نمود اصلی سنت یعنی فقه و علوم شریعت به عنوان دریچه ی گفتگو و مفاهمه با دنیای مدرن پیشنهاد می گردد. در پایان با استفاده از سرشت تعاملی نظریه ی سازه گرایی در نتیجه گیری پژوهش دلایل برتری آرای جواد طباطبایی در تحلیل وضعیت موجود و عدم امکان حصول سکولاریسم در جامعه ی ایرانی-اسلامی خواهند آمد.

نویسندگان

سید مهدی چلوی

دانشجوی دکتری روابط بین الملل، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز،ایران

حامد محقق نیا

استادیار گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران

حسین کریمی فرد

استادیار گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران

لنا عبدالخانی

استادیار گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران