مطالعه ای آسیب شناسانه پیرامون طلاقهای عاطفی در خانواده و رشد کودک آزاری

خانواده به مثابه نهاد آینده ساز یک کشور نقشی بی بدیل در رشد و توسعه فرد برای ورود به اجتماع برعهده دارد. با این حال، خشونت های خانوادگی امروزه از جمله موضوعات فراگیر در میان جوامع شهری و روستایی است بخش بزرگی از رشد کودک آزاری و خشونت در میان خانواده علیه کودکان عمدتا در میان خانواده هایی رخ میدهد که درگیر طلاق عاطفی میباشند. کودک آزاری در میان خانواده ها شامل چهار نوع کودک آزاری جسمی جنسی عاطفی و کودک آزاری ناشی از غفلت نسبت به کودک و نیازهای اوست. بخش بزرگی از مشکلات و معضلات روانی و فیزیکی که بعدها کودکان در اجتماع با آن درگیر هستند ناشی از شرایطی است که خانواده تجربه کرده اند. در تحقیق حاضر کوشش بر این است تا رشد کودک آزاری در خانواده های درگیر طلاق عاطفی را مورد مطالعه ای آسیب شناسانه قرار دهیم. علل کودک آزاری در خانوادههای درگیر عاطفی را میتوان ذیل سه علل ،روانی خانوادگی و محیطی تقسیم بندی نمود. در علل روانی توجه بیشتر بر مشکلات روانی والدین آزار دهنده متمرکز است در صورتی که دو علت دیگر، ماهیتی جامعه شناختی دارند به ویژه علل محیطی که بسیاری معتقدند که مطابق الگوی جامعه شناختی کودک آزاری عوامل اجتماعی و محیطی نظیر مشکلات شغلی اختلالات خانوادگی بیماری و یا گریه کودک و بسیاری موقعیتهای دیگر از عوامل کودک آزاری به شمار میروند.