شوک و تاثیر آن بر کیفیت زندگی بیماران دارای دفیبریلاتور کاشتنی قلب

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 173

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CSUMSMED07_033

تاریخ نمایه سازی: 20 دی 1401

چکیده مقاله:

مقدمه و هدف: دفیبریلاتور کاشتنی قلب یک روش درمانی در بیماران پرخطر به دیس ریتمی های تهدید کننده زندگی کاربرد یافته ولیکن به تبع جای گذاری، تغییراتی در کیفیت زندگی انتظار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر شوک بر سطح کیفیت زندگی بیماران دارای دفیبریلاتور کاشتنی قلب مراجعه کننده به کلینیک آی سی دی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال ۱۳۹۷ انجام گردید.مواد و روش ها: مطالعه توصیفی تحلیلی- مقطعی و نمونه گیری آن آسان بود. ۹۴ نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک و آی سی دی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز در پژوهش قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های تعیین ویژگی های جمعیت شناختی و کیفیت زندگی اس اف ۳۶ بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش ۲۲ و از طریق آمار توصیفی و تحلیلی (میانگین، انحراف معیار، آزمون تی مستقل، همبستگی پیرسون و آنوآ) تجریه و تحلیل شدند.یافته ها: در این مطالعه ۸ / ۶۲ % از مشارکت کنندگان مرد و بقیه زن بودند. ۴۲ / ۴۰ % از افراد تجربه اعمال شوک را عنوان نمودند که میانگین دفعات سابقه اعمال شوک از دستگاه ۵۴۱ / ۰ ± ۰۱ / ۳ بار توسط ایشان ذکر گردید. نمره کیفیت زندگی ا زحداقل ۷۰۵ تا حداکثر ۲۵۵۰ در بیماران گزارش شد و میانگین کیفیت زندگی ۴۳ / ۴۳ ± ۰۲ / ۱۶۷۲ بود. آزمون همبستگیپیرسون ارتباط معنی داری را به لحاظ آمار ی ما بین تعداد شوکهای دریافتی با کیفیت زندگی و حیطه ها ی مختلف آن نشاننداد. انجام آزمو ن آنوا نیز به جهت تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی با متغیر اعما ل شوک از دستگاه تفاوت معنی داری را بهلحاظ آماری نمایانگر نشد.نتیجه گیری: شناخت تحولات حاصله از جای گذاری دفیبریلاتور کاشتنی قلب و مواجهه غیر قابل پیش بینی بیماران باشوک می تواند موثر بر کیفیت زندگی بوده و تسهیل کننده ی موقعیتی بر ارائه مراقبت از بیماران باشد. در این راستا ارتقای استراتژی های تیمی در مراقبت های کل نگر به منظور بهبود کیفیت زندگی بیماران پیشنهاد می شود.

نویسندگان

نیلوفر پاسیار

مرکز تحقیقات روان جامعه نگر، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرا ن

معصومه رامبد

مرکز تحقیقات روان جامعه نگر، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرا ن