بازشناسی معنای عشق در گفتمان قصه بلند عامیانه داراب نامه طرسوسی
محل انتشار: دوفصلنامه کهن نامه ادب پارسی، دوره: 13، شماره: 1
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 144
فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_CLASS-13-1_017
تاریخ نمایه سازی: 3 بهمن 1401
چکیده مقاله:
گفتمان در قصه ها، مجموعه معناداری از ارتباط دوسویه پردازنده/نقال با نقل شنو در بستر رویدادهای گوناگون اجتماعی سیاسی و عوامل پیرامتنی است. این امر از رهگذر جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی و در قالب زنجیره ای روایی از ارتباط ساختار و کارکرد عشق شکل می گیرد. از این میان، داراب نامه طرسوسی نیز به دلیل بهره مندی از ارتباط تنگاتنگ میان وقایع اجتماعی و نیاز قصه شنو در دوره های خلق و بازآفرینی قصه(ساسانیان و غزنویان یا غوریان)، بستر مناسبی برای این پژوهش است. این مهم در دو سطح ساختار و کارکرد عشق بررسی شد. حاصل کار نشان می دهد که در جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی، در سطح ساختار، ابتدا نحوه بازنمایی عشق شکل می گیرد. بدین معنی که وابستگی قصه در پرداخت عشق به یکی از بسترهای بازنماینده، یعنی متون مقدس اسطوره ای-دینی و یا زمان بازپرداخت اثر، آشکارمی شود. در ادامه، پردازنده با تمرکز بر همان عشق بازنمایی شده، به ترسیم روابط عاشقانه درقالب چهار سازه اصلی دیدار عاشق و معشوق(نقش پذیری اشخاص)، موانع و مشکلات، وصال و مرگ می پردازد و بخش خیالی قصه را می سازد. تولید معنای قصه از این رهگذر محقق می شود. از این رو، این امر در داراب نامه با بازنمایی عشق دینی و چگونگی ترسیم روابط عاشقانه از رهگذر آن به گفتمان یکدست برتری جویانه ملی-سلطنتی با نگرشی پدرتبارانه انجامیده است.
نویسندگان
عاطفه نیکخو
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.
مصطفی صدیقی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
فرامرز خجسته
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.
سکینه عباسی
دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، ایران