بررسی نقش آموزش فلسفه (p۴c) در یادگیری مشارکتی کلاس های مجازی دانش آموزان دختر ششم ابتدایی

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آموزش فلسفه برای کودکان (p۴c) در یادگیری مشارکتیکلاس های مجازی دانشآموزان دختر ششم ابتدایی انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراهگروه کنترل و گروه آزمایش است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششمابتدایی مدرسه شهدای چیت ری و مدرسه حکمت نبوی در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. ازحدود ۱۰۰ نفر از دانش آموزان پایه ششم منطقه ۲۰ تهران که داوطلب شرکت در این دوره بودند،آزمون یادگیری مشارکتی با استفاده از پرسشنامه یادگیری مشارکتی مقیمی و رمضان (۱۳۹۲) گرفتهشد، سپس بر اساس نمره های این افراد، گروهی که نمره بسیار بالا یا بسیار پایینی در این آزمونکسب کرده بودند، حذف شدند و تعداد ۳۰ نفر به صورت کاملا تصادفی به دو گروه آزمایش وکنترل تقسیم و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش و هر کدام ۱۵ نفر جایگزین شدند.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش متغیر مستقل (آموزش فلسفه) توانسته منجر بهایجاد تفاوت معنادار میانگین نمرات متغیر وابسته (یادگیری مشارکتی) در مرحله پس آزمون درسطح خطای ۰/۰۵ گردد که با کنترل متغیرهای مداخله گر، میانگین نمرات متغیر یادگیری مشارکتی دانش آموزان با آموزش فلسفه کودکان افزایش یافته است. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری تاثیر آموزش فلسفه کودکان (p۴c) بر مولفه های یادگیری مشارکتی دانش آموزان دختر ششم ابتدایی نشان داد که آموزش متغیر مستقل (آموزش فلسفه) توانسته منجر به ایجاد تفاوت معنادار میانگین نمرات متغیرهای پویایی های گروهی، انجام کار بر روی پروژه و بازخورد در مرحله پس آزمون در سطح خطای ۰/۰۵ گردد و میانگین نمرات متغیرهای پویایی های گروهی، انجام کار بر روی پروژه و بازخورد با آموزش فلسفه افزایش یافته است.