مطالعه تطبیقی مفهوم »محله « به عنوان یک واحد اجتماعی در اندیشه نظریه پردازان غربی و متفکران مسلمان
محل انتشار: دومین کنفرانس بین المللی معماری، عمران، شهرسازی، محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 162
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICACU02_2021
تاریخ نمایه سازی: 13 اسفند 1401
چکیده مقاله:
محله « مفهومی است که در علوم مختلف و از نقطه نظر متخصصان گوناگون قابل بررسی است . هدف از نگارش این مقاله ، مطالعه تطبیقی مفهم محله در اندیشه نظریه پردازان غربی و متفکران مسلمان به منظور توصیف و تبیین شباهت ها و تفاوتهاست . روش تحقیق تطبیقی است و با رویکرد کیفی انجام شده است . ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا بوده است . برای یافتن وجوه تفاوت و تشابه ، نخست توصیفی از مفهم محله و تحولات آن با ورود اسلام به ایران ارائه شده، سپس جایگاه محله در آرمانشهرهای غربی و اسلامی بیان شده است . در ادامه به تحلیل و تطبیق آرای برخی اندیشمندان مسلمان و نظریه پردازان غربی در مورد محله پرداخته شده است . یافته ها حاکی از آن است که نگاه برخی از محققین غربی به این مقوله عمدتا معطوف به بافت های حاشیه ای و مهاجرنشین است درحالی که نگاه مسلمانان به مفهوممحله ، عمدتا به بافت های قدیمی موجود در هسته های اصلی شهرهاست . محققین ایرانی در بافت های اجتماعی محله ها الزاما عناصر ضعیف یا حاشیه ای اجتماعی را نمی بینند در حالی که از دید غربی ها، محله هاعموما شامل بخش های ضعیف و حاشیه ای شهرها می شوند که اغلب محل سکونت مهاجرین هستند. محله سیاهان (هارلم ) در نیویورک، محله پورتوریکوئی ها در شیکاگو، محله ترکنشین در برلین ، محله چینی ها در شهرهای کانادا مصادیقی از این نوع نگرش به مفهوم محله است . نظریه پردازان غربی بیشتر به بعد کالبدی محلات توجه دارند و برای آرمانشهر خود مساحت و جمعیت تعیین می کنند و از اصولی همچون بهداشت و سلامت و خردگرایی برای تبیین و تعریف محله بهره می گیرند اما اندیشمندان مسلمان اساسا انسان را موجودی اجتماعی می دانند که نمی تواند از زندگی جمعی فاصله بگیرد از همین رو، جوامع انسانی و محله را عمدتا از بعد اجتماعی تعریف و تنظ یم می کنند و از اصولی همچون تعاون، تقسیم کار اجتماعی و اتحاد با معنا، سخن گفته و کمتر به بعد کالبدی محله پرداخته اند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
عاطفه صداقتی
استادیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر، دانشگاه بجنورد
محمد ربیعی
مدرس گروه شهرسازی، دانشکده هنر، دانشگاه بجنورد