تاثیر یادگیری معکوس بر تعمیق یادگیری درس علوم تجربی دوره ی ابتدایی

هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یادگیری معکوس بر تعمیق یادگیری درس علوم تجربی دوره ابتدایی بود.این تحقیق از نوع تحقیقات شبه تجربی با دو گروه کنترل و آزمایش به همراه پیش آزمون و پس آزمون به منظور بررسی تغییرات حاصله پیش و پس از اعمال متغیر آزمایشی در گروه آزمایش و مقایسه آن با گروه کنترل میباشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه اول دوره ابتدایی شهر کرج بود. روش نمونه گیری نیز به صورت خوشهای چندمرحله ای بود. لازم به ذکر است به منظور کاهش تفاوتهای اقتصادی و فرهنگی ورشدی ازدانش آموزان پایه اول بخش مرکزی شهرستان انتخاب شد. در میان مدارس این منطقه ۲ مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شد و پس از آن یک کلاس اول این مدارس به صورت تصادفی به گروه کنترل و یک کلاس دیگر به گروه آزمایش اختصاص داده شد. روایی پرسشنامه به وسیله معلمان و پایایی آن به وسیله تصنیف بررسی و تائید شد. داده ها به وسیله تحلیل واریانس یکطرفه تحلیل گردید. روش اجرا به این صورت بود که آموزگار میبایست مواد آموزشی را برای دانش آموزان تدارک دیده وبا ارسال فیلم تدریس و سایر فایل های مورد نیاز برای یادگیری به دانش آموزان در منزل و خارج از کلاس درس از دانش آموزان بخواهددر زمان مناسب و به دفعات مورد نیازبرای یادگیری آنها را مشاهده و مطالعه کنند . نتایج بیانگر این بود که روش یادگیری معکوس برنگرش و عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی تاثیرگذار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان پیشنهاد کرد که از روش تدریس معکوس می توان برای تدریس علوم تجربی در مدارس ابتدایی استفاده کرد.