بازخوانی انتقادی »وجدان« و »مرگ« در »چند روایت معتبر درباره ی مرگ« مصطفی مستور بر مبنای آرای مارتین هایدگر

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 237

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ADABICONF06_053

تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1402

چکیده مقاله:

با احیای پرسش از وجود و با تاکید بر دیدگاهی که از دانش هرمنوتیک و مکتب پدیدارشناسی گرفته ، سهم عمدهای در تحول تاریخ اندیشه داشته است . از جمله عناصر محوری در اندیشه هایدگر، مفاهیم بنیادین مرگ و وجدان و متعلقات آن است که در »چند روایت معتبر درباره ی مرگ« بازتاب ویژهای دارد. در پژوهش حاضر کوشیده ایم به روش تحلیل کیفی و با تکیه بر آرای مارتین هایدگر، دادههای مستخرج از متن داستان مورد پژوهش را تحلیل کنیم و به پرسش هایی چون مبدل شدن تصمیمات غیروجودی به تصمیمات وجودی در »چند روایت معتبر درباره ی مرگ« منوط به چیست ؟ با توجه به تقسیم بندی وجدان، در کدام یک از داستانها وجدان وجه هشداردهندگی و در کدام یک وجه نکوهشگری دارد؟ با توجه به قدرت مشرف بر حیات دازاین در »چند روایت معتبر درباره ی مرگ« چگونه از امکانهای اصالت یافتن دور می شود؟ پاسخ دهیم . یافته های پژوهش حاکی از آن است که دیگری ، هرروزینگی و سقوط، هر کدام می تواند امکان های اصیل دازاین را از وی سلب کنند. نکوهشگری وجدان با سوپرایگو ارتباط مستقیمی دارد. تصمیمات غیروجودی دازاین ، قابل تبدیل به تصمیمات وجودی است ، منوط به این که دازاین ویژگی عزم جزم کردن را دارا باشد. انتخاب اصیل می تواند گشودگی را برای دیگر انتخابهای اصیل فراهم آورد. مرگ همانقدر که محدودکننده دازاین است ، به همان میزان می تواند آگاهی بخش و اصالت بخش به وی باشد. دنیای مدرن و پدیده های آن در تلاشاند انسان امروز را از مرگ آگاهی و اصالت یافتن بازدارند. دنیای مدرن در پی تحقق دازاین و انتخابهای اصیل برای او نیست ؛ بلکه قصد دارد دازاین را به داسمن تبدیل کند.

نویسندگان

شیرزاد طایفی

دانشیار، دانشگاه علامه طباطبائی

توحید شالچیان ناظر

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه علامه طباطبائی