مفهوم تهی و مراتب تهی و جهان بینی اسلامی در اندیشه های کریستوفر الکساندر

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 151

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICSAU08_0439

تاریخ نمایه سازی: 25 اردیبهشت 1402

چکیده مقاله:

تهی مفهوم وسیعی است و در حوزه های گوناگون، از عرفان، فلسفه و متافیزیک تا علومی چون فیزیک، علم مواد، نجوم و نیز دانش و هنرهایی چون خوش نویسی، موسیقی و معماری حضور دارد. در حوزه معماری، تهی به معنای فضایی خالی ست که گنجایش بالقوه ای دارد، این گنجایش می توان د با در برگرفتن چیزها و انسان ها بالفعل شده و برای رفتارهای مختلف آنان استفاده گردد. از میان صاحب نظران این حوزه، کریستوفر الکساندر به این مفهوم توجهخاص داشته و آن را در ابعادی وسیع تر مطمح نظر قرار داده است. واکاوی بستر نظرات وی نشان می دهد تهی در قالب سه مفهوم منتسب، که به طور مستقیم (مفاهیم تهی عظیم و تهی) و یا به طور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهی وارگی) بدان ها پرداخته شده است، در این بستر حضور دارد؛ این مفاهیم را می توان با تعمق در مضامین و ویژگی هایشان در دو دسته غیرکالبدی (تهی عظیم و تهی وارگی) و کالب دی (تهی) جای داد. این مقاله می کوشد، با توجه به وسعت و عمق این مفاهیم و برای شناخت کامل آنان در اندیشه الکساندر، در بستر اندیشه وی متوقف نشده و به شناسایی خاستگاه و موطن اصلی این مفاهیمبپردازد. هدف اصلی این مقاله آن است که با شناسایی خاستگاه اندیشه الکسان در در باب مفهوم تهی، سرچشمه این اندیشه را روشن کرده ومشخص کند وی برای تبیین حاق این مفهوم وام دار کدام حوزه هاست و نسبت آن حوزه ها با لایه های مختلف این مفهوم در اندیشه وی چگونهاست. نتایج این تحقیق نشان می دهد خاستگاه اندیشه الکساندر در باب تهی به دلیل ارجاعات الکساندر و ویژگی های مشترک، بیش از هر چیزدر حوزه ادیان و عرفان خاصه در شرق و نیز حوزه علوم، خاصه، فیزیک جدید است. در این میان سیطره ادیان و عرفان بر اندیشه وی در باب تهیبیشتر است و جوهره اصلی این مفهوم را در اندیشه الکساندر تشکیل می دهد، درعین حال یافته های علم فیزیک وجه تجربی و علمی، بهنظرات وی در باب این مفهوم می دهند. در واقع الکساندر برای تبیین مفهوم تهی که مفهومی پیچیده و واجد مراتب گوناگون متافیزیکی وفیزیکی است از این دو حوزه با همین مضامین بهره می برد تا تمامی ابعاد و وجوه آن مفهوم را مطمح نظر قرار دهد اما آن چه در نهایت ارایه میدهد نه به طور کامل متافیزیکی و نه تماما فیزیکی است بلکه اندیشه ای ست تغذیه شده و مزدوج از ادیان و عرفان شرقی و فیزیک جدید اماسکنی گرفته در وجود الکساندر و بسط یافته شده توسط وی به مثابه یک معمار.

نویسندگان

علی رضا فرمانی

کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان