مقایسه ی راهبردهای مقابله ای و فشار روانی در خانواده های بیماران روان پریش و خانواده های افراد عادی

همه مردم مشکلات وعوامل استرس زا را در زندگیشان تجربه میکنند و بایستی مکانیزم هایی برای مقابله با این دشواری ها پیدا کنند. این عوامل استرس زادر دامنه ای از هر روز، درحد معمول و یا خیلی شدید همچون بیماری قرار می گیرد. اینکه مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگرمتفاوت است. حتی همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است رشد کند، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد هم ممکن است، تغییر و رشد یابد. هدفپژوهش حاضر بررسی و مقایسه راهبردهای مقابله و فشار روانی در خانواده های بیماران روان پریش نسبت به خانواده های عادی بود. ابزارهای این پژوهش شامل دو نوع پرسشنامه شامل: پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و پرسشنامه سنجش فشار روانی مارکهام است. در این تحقیق از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد و به این منظور نمونه ای به تعداد ۶۰ نفر از خانواده های عادی و ۶۰ نفر از خانواده های روانپریشی که درطی ۳ ماه به مطب روانپزشکان کرمان مراجعه کردند به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان خانواده های افراد روان پریش و خانواده های عادی در استفاده از راهبردهای مقابله ای تفاوت معنی دار وجود دارد، این متغیر در گروه عادی و روان پریش برابر با ۰۴۲ / ۰ و کوچکتر از سطح معنی داری ۰۵ / ۰ = α است. بین فشارهای روانی در گروه عادی و روانپریش تفاوت وجود دارد، مقایسه میانگین ها نشان میدهد که فشارهای روانی در گروه روانپریش بالاتر از عادی است. مقایسه مولفه های هیجان مدار و مسئله مدار براساس محاسبات از طریق آزمون فریدمن بدست آمده و چون p - مقدار برابر با ۱۲۱ / ۰ و بزرگتر از سطح معنی داری ۰۵ / ۰ = α است و نمی توان گفت بین مولفه های هیجان مدار و مسئله مدار در گروه عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین مقایسه مولفه های هیجان مدار و مسئله مدار براساس محاسبات از طریق آزمون فریدمن بدست آمده و چون p - مقدار برابر با ۴۶۵ / ۰ و کوچکتر از سطح معنی داری ۰۵ / ۰ = α نیست لذا مولفه مسئله مدار طور نسبی بالاتر از مولفه هیجان مدار قرار دارد.