رابطه بین باورهای فراشناختی و خلاقیت با باورهای خودکارآمدی معلمان زن

پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین باورهای فراشناختی و خلاقیت با باورهای خودکارآمدی معلمان زن دوره اول ابتدایی شهرستان دوروددر سال تحصیلی ۰۱-۱۴۰۰ انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت موضوع. توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهاماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع اول ابتدایی شهرستان دورود به تعداد ۴۵۰ نفر بودند. نمونه مورد بررسی با استفاده از جدولکرجسی و مورگان ۲۱۰ نفر تعیین و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه استاندارد باورهایفراشناختی ولز (MCQ۳۰-) (۲۰۰۰-۱۹۹۷) خلاقیت تورنس (۱۹۷۹) و باورهای خودکارآمدی بندورا (۱۹۹۷) بود. به منظور تجزیه و تحلیلداده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از شاخص های توصیفی (میانگین. انحراف معیار. فراوانی و درصدفراوانی) وآمار استنباطی (آزمون نرمالبودن، آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای فراشناختی و خلاقیت با باورهای خودکارآمدی معلمانزن دوره اول ابتدایی شهرستان دورود رابطه معنی داری وجود دارد. بین ابعاد (باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر اعتماد شناختی؛باورها در مورد نیاز به کنترل افکار) و ابعاد (سیالی. انعطاف پذیری) با باورهای خودکارآمدی معلمان زن دوره اول ابتدایی شهرستان دورودرابطه معنی داری وجود دارد اما بین ابعاد (باورهای مثبت در مورد نگرانی، خوداگاهی شناختی) و ابعاد (ابتکار و بسط) با باورهای خودکارآمدیمعلمان زن دوره اول ابتدایی شهرستان دورود رابطه معنی داری وجود ندارد. بین معلمان زن در دوره ابتدایی باورهای فراشناختی و خلاقیت باباورهای خودکارآمدی رابطه دارند.