مرور نظام مند نظریات فمینیستی: ورزشکاران زن دارای اختلال هویت جنسیتی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 152

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SPORTC06_036

تاریخ نمایه سازی: 14 تیر 1402

چکیده مقاله:

در دهه ۱۹۶۰، موج دوم فمینیسم ظهور کرد که زمینهی ظهور جنبش ورزشی زنان را در آمریکای شمالی و اروپای غربی فراهم کرد و باعث رشد مداوم ورزش زنان در سطح ملی و بین المللی شد. بسیاری از پژوهشگران فمینیست ورزش به این نکته اشاره کرده اند که پژوهش در مورد تفاوت بیولوژیکی بین زنان و مردان شالوده پدرسالاری را تشکیل میدهد. آنها بحث های ذاتگرایانه دربارهی جنسیت که ضعف، شکنندگی و بیثباتی بدن زنان را پیشفرض میگیرد و باعث محدودیتحوزه های وجودی و آرزوهای زنان میشود را مورد انتقاد قرار دادند. هدف این مقاله مرور نظامند نظریات فمینیستی در خصوص ورزشکاران زن دارای اختلال هویت جنسیتی می باشد که در یک بررسی مروری، با جستجو در پایگاه های علمی و بررسی نوشته های دردسترس، داده ها گردآوری شدند. در دهه ی ۱۹۳۰ تایید جنسیت آغاز شد و مدتهاست که ورزشکاران، دانشمندان و مقامات پزشکی چنین آزمایشی را مورد انتقاد قرار دادهاند زیرا این آزمایش به منزله تجاوز به حریم خصوصی و نقض حقوق بشر زنان ورزشکار از جمله زنان بین جنسیتی است. در سال ۱۹۹۲ و ۱۹۹۹ ، اتحادیه بین المللی فدراسیون های دوومیدانی (IAAF) و کمیته ی بین المللی المپیک (IOC) به ترتیب تصمیم گرفتند آزمایش تایید جنسیت اجباری را برای همه ورزشکاران زن خاتمه دهند. در سال ۲۰۱۲، نهادهای بین المللی فوق در نهایت با لغو این سیاست، ایده ی آزمایش تایید جنسیت را کنار گذاشتند. با این حال، آنها مقررات هیپرآندروژنیسم را در همان سال معرفی کردند. پایوشنی میترا، محقق فمینیست و مدافع قدیمی ورزشکاران بین جنسیتی، به کرات مقررات فعلی هیپرآندروژنیسم که توسط IOC و IAAF اجرا میشود را محکوم کرده است و پیامدهای چنین مقرراتی را که از عرصه ورزشی افراد فراتر میرود، توضیح داده است. به گفتهی او، این مقررات تاثیر منفی بر زندگی ورزشکاران جوان گذاشته و از طریق پرسش عمومی در مورد جنسیت، آنها را تحقیر کرده و معیشتشان را تحت تاثیر قرار داده است. ائتلاف به ظاهر جدید فمینیست های رادیکال و محافظه کاران جنسیتگرا برای حمایت از حقوق ورزشی زنان شکل گرفت اما دچار انحراف از سیاست های فمینیستی شد.این گفتمان های فمینیستی منحرف شده در خدمت تبعیض علیه زنان دارای اختلال هویت جنسیتی و بین جنسیتی است. اگر جوامع جهانی بر یکسان بودن زنان و زنان دارای اختلال هویت جنسیتی اقرار می کنند، پس بحث در خصوص گنجاندن مفهوم افراد دارای اختلال هویت جنسیتی در ورزش میتواند باعث حمایت از رژیم ظالمانه جنسیت دوتایی شود، کسانی که ورزشکاران زن دارای اختلال هویت جنسیتی را به عنوان متقلب میشناسند، باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که زنان دارای اختلال هویت جنسیتی اولا به دلیل غلبه بر مشکلات مربوط به هویت جنسیتی خود، و ثانیا حضور در جوامع به عنوان یک فرد دارای اختلال هویت جنسیتی علارغم اینکه در دنیای ورزش هراس از افراد دارای اختلال هویت جنسیتی موج میزند، شایسته تقدیر هستند. از طرفی، اگر بتوان داده های علمی را برای اثبات این مسئله که زنان دارای اختلال هویت جنسیتی به طور متوسط قویتر از دیگر زنان هستند، به عنوان پیش فرض قرار داد، چطور میشود؟ تعداد زنان دارای اختلال هویت جنسیتی که توانایی و منابع اجتماعی - اقتصادی برای رقابت در سطح قهرمانی را دارند بسیار اندک است. همین امر در مورد زنان نیز صدق میکند. و تعداد زنانی که دارای استعدادهای ورزشی ویژه هستند و همچنین مربیان خبره در محیطهای آموزشی استثنایی دارند تا توانایی آنها را برای رقابت در سطوح قهرمانی تسهیل کنند بسیار اندک است. اگر بخواهیم به این اصل تکیه کنیم که برگزاری مسابقات بین زنان دارای اختلال هویت جنسیتی و دیگر زنان منصفانه نیست پس باید به این نکته هم توجه کنیم که داشتن مزایای ذکر شده در بالا برای شمار اندکی از زنان و محرومیت سایر زنان از این مزیتها منصفانه نخواهد بود. آیا این یک مبارزه فمینیستی شایسته و منصفانه است که شانس قهرمانی تعداد محدودی از زنان را حفظ کند و در عین حال تمام زنان دارای اختلال هویت جنسیتی از فرصت انجام ورزش رقابتی محروم شوند؟

کلیدواژه ها:

فمینیست ، افراد دارای اختلال هویت جنسیتی ، ورزشکاران ، زنان

نویسندگان

معصومه سلحشوری

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی گرایش مدیریت راهبردی در سازمان های ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

نوشین بنار

دانشیار گروه مدیریت ورزشی دانشگاه گیلان، رشت، ایران