بررسی رابطه سبک های فرزند پروری والدین با تربیت و رشد اخلاقی کودکان در شهر یاسوج

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 60

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICPCEE09_178

تاریخ نمایه سازی: 27 تیر 1402

چکیده مقاله:

مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رشد اخلاقی نوجوانان براساس معماهای رشد اخلاقی کلبرگ طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان مدارس راهنمایی پسرانه شهر شوش بود که از میان جامعه مذکور ۲۰۰ نفر به عنوان شرکت کننده بصورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد میان سبک های فرزندپروری والدین و رشد اخلاقی نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج بدست آمده به نظرمی رسد برای ارتقای رشد اخلاقی فرزندان آموزش مهارت های فرزندپروری و آشنایی والدین با شیوه های فرزندپروری مقتدرانه می تواند مفید و سودمند باشد. شخصیت روانی و فرهنگی کودک تا قبل از ۶ سالگی پایه ریزی می شود و انسان این زمان را بیشتر در خانواده می گذراند (دادسون,۱۹۷۲). اثر خانواده فراتر از فرهنگ جامعه, دنیای کار, دوستان نزدیک و امثال آنهاست. رابطه والدین یا شیوه فرزندپروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی از قبیل تربیت اخلاقی و روانی, شناسایی رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان, آموزش مهارت ها, آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه را در برمی گیرد. در واقع فرزندان مثل همه انسان ها دارای شخصیت و هویت بوده و خود نیز سعی می کنند تا با مدل ها و سمبل هایی خود را هماهنگ کنند, یعنی هم مثل برخی اشخاص شوند و هم در نهایت دارای یک ویژگی منحصر به فرد باشند. به عبارتی خود را در دیگری حل کردن, یادگیری را در خود بوجود آوردن که با این فعالیت صاحب شخصیت یا هویت می شوند (تاپ,۱۹۸۸). پژوهش ها نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین آزادی و استبداد و چگونگی رشد اخلاقی فرزندان وجود دارد. بامریند به نقل از سیف (۱۳۶۸) با انجام پژوهشی درباره ۱۵۰ کودک ۴ ساله, والدین آنها را به سه گروه مختلف تقسیم می کند؛ گروه اول والدینی هستند که فرزندان خود را مجبور به اطاعت کورکورانه می کنند, این گروه فرزندان خود را محدود کرده, اختیار و آزادی کمتری به آنها می دهند و معتقدند که رفتار کودکان بایستی زیر نظر آنان باشد. در نتیجه ضوابط رفتاری آنها انعطاف پذیر نبوده و یک جانبه است, و گاهی اوقات برای اجرای همان ضوابط رفتاری, کودکان را تنبیه می کنند. گروه دوم والدینی هستند که با فرزندان خود با اقتدار رفتار کرده ولی بر عکس گروه اول معتقد به انعطاف پذیری در رفتارند. به فرزندان خود فرصت می دهند تا در صورت لزوم اعتراض کنند و تربیت خاصی را با دلیل به آنها تفهیم می کنند. گروه سوم والدینی هستند که نسبت به فرزندان تحمل پذیرند, اصطلاحا سهل گیرند و در مقابل اعمال خلاف چشم پوشی می کنند. پژوهش ها نشان می دهد که فرزندان خانواده های قاطع اطمینان بخش بیش از سایر گروه ها در والدین خود تاثیر می گذارند (لویس,۱۹۸۱). در مجموع رشد اخلاقی فرزندان با توجه به سبک فرزندپروری والدین یک مقوله با ارزش از نظر پژوهشی است و در این تحقیق سعی بر آن شده رابطه شیوه های فرزندپروری با رشد اخلاقی فرزندان مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه آمار پژوهش حاضر شامل تمام مدارس راهنمایی پسرانه شهرستان شوش است که از میان این مدارس, دو مدرسه, و از هر مدرسه ۱۰۰ نفر (مجموعا ۲۰۰ نفر) به عنوان شرکت کننده بصورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میان سبک های فرزندپروری والدین و رشد اخلاقی نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد. تنها نوجوانانی از سطح اول و دوم رشد اخلاقی فراتر می روند که والدین آنها دارای سبک فرزند پروری مقتدر باشند ثانیا والدینی که دارای سبک فرزند پروری مستبد هستند رشد اخلاقی فرزندان آنان غالبا درمرحله اول از سطح یک (اجتناب ازتنبیه) فرار دارند. ثالثا والدینی که دارای سبک فرزندپروری سهل گیرانه هستند معمولا فرزندان آنها از نظررشد اخلاقی در مرحله دوم از سطح یک (پاداش و وسیله) قرار دارند.بحث و نتیجه گیری: همانگونه که یافته های پژوهش نشان داد میان سبک های فرزند پروری والدین و رشد اخلاقی فرزندان آنها رابطه وجود دارد. در تبیین این نتایج می توان گفت روش های فرزند پروری, تربیت صمیمانه و بحث درباره مسائل اخلاقی, به درک اخلاقی در کودکان کمک می کنند نوجوانانی که والدین آنها با دلسوزی تمام گوش می کنند, سوالهای روشنگر می پرسند و آنها را با استدلال سطح عالی مواجه می سازند, در رشد اخلاقی پیشرفت زیادی می کنند (پرات,اسکو و آرنولد,۲۰۰۴,یات و کارلو,۲۰۰۲). در مقابل نوجوانانی که والدین آنها موعظه می کنند از تهدیدها استفاده می کنند, یا اظهارات نیش دار بر زبان می آورند تغییر کمی کرده یا هیچ تغییری نمی کنند و در سطوح ابتدایی مراحل رشد اخلاقی متوقف می شوند (واکر,تیلور,۱۹۹۱).