جهانی شدن؛ چارچوب فکری مسلط برای مدیریت استراتژیک در جهت پیشبرد رشد اقتصادیسازمانهای قرن بیست و یکم

رابطه بین جهانی شدن و توسعه اقتصادی یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در قرن جدید است. جهانی شدن بافراهم کردن فرصت هایی برای تجارت و سرمایه گذاری برای ایجاد شغل، نابرابری درآمد و فقر را کاهش می دهد. سطح بالایجهانی شدن تاثیر منفی بر اقتصاد ملی کشورها می گذارد که به دلیل عدم اطمینان و ریسک اقتصادی، نابرابری اقتصادی واجتماعی را افزایش می دهد. در دنیای امروز، حکمرانی خوب لزوما به معنای مدیریت استراتژیک خوب است. هنگام کار با یککلاس مدیریت، مدیرانی که درک درستی از استراتژی به دست می آورند و یاد می گیرند که چگونه از ابزارهای تحلیلاستراتژیک برای تعریف و اجرای استراتژی استفاده کنند، دیدگاه های جدیدی در مورد رهبری سازمان خود به دست خواهندآورد. بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا جهانی شدن بر رابطه مدیریت استراتژیک یک کشور و توسعه اقتصادی تاثیر میگذارد؟ این مقاله سعی دارد با استناد به نقش جهانی شدن بر اساس تحقیقات انجام شده در سال های اخیر، تاثیر جهانیشدن بر توسعه اقتصادی را بررسی کند. در نتیجه، نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش یک واحدی شاخص جهانی شدن، رشداقتصادی افزایش مییابد. همچنین در صورت وجود بعد مدیریت استراتژیک، شاخص جهانی شدن کاهش می یابد و ورود تورممی تواند عمق شاخص مدیریت استراتژیک را کاهش دهد. بنابراین می توان گفت که گسترش روابط سیاسی بین کشورها وجهانی شدن منجر به کاهش تنش ها شده و مدیریت استراتژیک مناسب جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی را افزایشداده و موجب رشد اقتصادی شده است