تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر ارتقای رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی- عروقی در زنان خانه دار اصفهان

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 74

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_SJSPH-8-3_002

تاریخ نمایه سازی: 21 مرداد 1402

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی ۶۸ زن خانه دار که به صورت تصادفی در ۲ گروه آزمون (۳۴ نفر) و شاهد (۳۴ نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و ۲ ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی ۶ جلسه آموزشی به مدت ۶ هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (۸۵۵/۰ p=)، حساسیت درک شده (۶۲۸/۰ p=)، شدت درک شده (۲۵۹/۰ p=)، منافع درک­ شده (۶۹۵/۰ p=)، موانع درک شده (۶۹۳/۰ p=)، خودکارآمدی درک شده(۲۹۲/۰ p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (۰۰۱/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تاثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان موثر بوده است.