جایگاه دانش روان شناسی محیطی در بناهای مسکونی با رویکرد معماری پایدار، نمونه موردی: سرای زرنگار اوز)

باتوجه به رشد چشمگیر ناهنجاری های روانی در خانواده، موضوع روانشناسی محیطی اهمیت قابل توجهی یافتهاست. از این روی پیوند روانشناسی محیطی و معماری پایدار به عنوان علم نو ظهور در مقاطع عالیه در حالبررسی و پژوهش می باشد. از طرفی کم توجهی به انرژی های تجدید پذیر در صنعت ساختمانی، لازم می داردتا رویکرد پایداری در فرآیند طراحی و مرحله بهره برداری مورد توجه قرار گیرد. نظر به اهمیت رفتار کاربراندر تحقق اهداف معماری پایدار و باتوجه به آن که در پژوهش های انجام شده، به ندرت به جنبه های روان شناختیو رفتارهای مرتبط با این رویکرد پرداخته شده است، در این پژوهش تلاش شده است پیوند میان دانش روان شناسیمحیطی و معماری پایدار مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی و با مبنا قراردادن شاخصه هایروانشناسی محیطی و معماری پایدار سرای زرنگار (بنای مسکونی مرحوم عبدالله زرنگار) اوز، به شناختراهبردهایی جهت ترویج الگو برداری از فاکتور های اساسی در رفع نیاز ساکنین پایدار پرداخته است. به دلیلفقدان مطالعات پژوهشی بر آثار معماری سنتی شهر و شهرستان اوز، انجام چنین پژوهشی الزامی به نظر میرسد. در این مقاله به معرفی شهر اوز، سرای زرنگار، بنای مسکونی، روانشناسی محیطی، معماری پایدارپرداخته شده و نتایج حاصل از این پژوهش نشان از توجه طراحان معماری به پیوند های اساسی روانشناسیمحیطی و معماری پایدار در خانه های کهن شهر اوز، دارد. استفاده از الگو های طراحی بناهای مسکونی سنتیدر اوز، می تواند در حفاظت از محیط زیست، پیش گیری از اتلاف انرژی های تجدید ناپذیر، تامین آسایش روانیساکنین بسیار مهم و موثر تلقی گردد و همچنین این الگوها، نمونه بارزی از پیوند روانشناسی انسان و محیط، بامعماری پایدار می باشد.