مرگ مغزی و اهداء عضو

سال انتشار: 1386
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 43

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_GOUMS-9-2_001

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

چکیده مقاله:

تعریف مرگ و چگونگی تشخیص آن از دیدگاه فرهنگ ها و مذاهب مختلف متفاوت بوده و تشخیص زمان مرگ به عنوان یک چالش اخلاقی مهم مطرح است. در زمان های گذشته عدم وجود فعالیت قلبی و ریوی را برای تشخیص مرگ کافی می دانستند. استفاده از شاخص های نورولوژیک برای تشخیص مرگ مغزی در حقیقت مرحله گذر از روش تشخیص سنتی به روش مدرن بود و این موضوع به دلیل تنوع فرهنگی و مذهبی موجود باعث ایجاد مسائل و مشکلات اخلاقی گردید و با مطرح شدن مساله اهداء عضو در بیماران دچار مرگ مغزی این موضوع اهمیت خاصی یافت. ریشه چالش های اخلاقی موجود در زمینه اهداء عضو در بیماران مرگ مغزی در این است که مذاهب و فرهنگ های مختلف نمی توانند به راحتی بپذیرند که فردی که دارای علائم حیاتی است، می تواند مرده باشد و قبول این موضوع به خصوص به وسیله نزدیکان فرد بسیار مشکل است. دودلی و ترس موجود، ناشی از شک در تشخیص دقیق زمان مرگ مغزی نیست، بلکه ناشی از تشخیص زودرس مرگ فرد و اهدای زود هنگام اعضای او می باشد (۱و۳). قابل توجه ترین نکات موجود در زمینه اهداء عضو مساله تشخیص زمان مرگ و نحوه تصمیم گیری در خصوص اهداء عضو می باشد (۵). مرگ از دیدگاه علم پزشکی: در علم پزشکی مرگ مغزی برای تشخیص مرگ انسان بکار می رود. مرگ مغزی شامل ازبین رفتن کامل و غیرقابل برگشت فعالیت های مغزی است که با کمای عمیق، آپنه و عدم وجود تمامی رفلکس های ساقه مغز مشخص می شود. شایع ترین علل مرگ مغزی عبارتند از: تروما، خونریزی داخل مغزی، هیپوکسی ناشی از احیای بعد از ایست قلبی، دوز بالای دارو، تومور اولیه مغزی، مننژیت و خودکشی. به طور کلی می توان گفت که شایع ترین علت مرگ مغزی در بزرگسالان، آسیب مغزی تروماتیک و در اطفال آسیفکسی وmotor vehicle accident می باشد. اثبات تشخیص مرگ مغزی در علم پزشکی به وسیله شاخص های زیر انجام می شود: ۱ – اعلام مرگ مغزی به وسیله پزشک باتجربه ای که با علائم کلینیکی و مراحل تشخیص مرگ مغزی آشنایی کامل داشته باشد. ۲ – اگر هدف از تشخیص مرگ مغزی اهدای عضو باشد، بایستی ۲ نفر پزشک مرگ مغزی را اعلام نموده و نبایستی هیچ کدام از پزشکان با گیرنده عضو ارتباطی داشته باشند و نیز در هیچ یک از مراحل اهداء عضو نباید مشارکت داشته باشند. ۳ – از بین رفتن تمامی رفلکس های ساقه مغز. ۴ – پاسخ های حرکتی در محدوده توزیع اعصاب جمجمه ای در هنگام تحریک در هیچ قسمتی از بدن وجود نداشته باشد. رفلکس های نخاعی ممکن است هنوز در تعدادی از افراد وجود داشته باشد. ۵ – وضعیت های قابل برگشتی مانند هیپوترمی (دمای کمتر از ۳۲ درجه سانتی گراد)، شلی عضلانی در اثر دپرسیون سیستم عصبی مرکزی وجود نداشته باشد. ۶ – کما غیرقابل برگشت باشد که تشخیص آن نیاز به یک دوره بررسی و مشاهده بین ۲ تا ۲۴ ساعت با توجه به کما دارد. ۷ – تنفس خودبخودی در جریان تست آپنه (در صورت یک دوره قطع دستگاه تنفس مصنوعی) وجود نداشته باشد که در این حالت فشار محیطی CO۲ در خون شریانی به بالای mmHg ۶۰ و PH خون به زیر ۱۸/۷ می رسد. ۸ – اقدامات تشخیصی کمکی شامل اسکن رادیونوکلوئید، آنژیوگرافی ۴ رگ مغزی به منظور نشان دادن عدم وجود جریان خون مغزی (۱و۲و۷و۸و۹). مرگ مغزی از دیدگاه اسلام: در اسلام هرگونه تصمیم گیری اخلاقی در چارچوب ارزش هایی انجام می شود که از وحی و سنت پیامبر و تفسیر قوانین اسلامی منشاء می گیرند. اسلام در این مسیر متناسب با رشد و پیشرفت تکنولوژی پاسخگوی مسایل اخلاقی موجود می باشد. در اسلام انسان اشرف مخلوقات و جانشین خداوند بر روی زمین است. اسلام بر ارتباط جسم با روح و ماده با ماوراء الطبیعه و اخلاق و فقه تاکید دارد. قرآن و سنت پیامبر دستورالعمل های اخلاقی مخصوصی در موضوعات مختلف پزشکی دارند. ازنظر اسلام مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح از بدن خارج می شود. باتوجه به این که زمان دقیق خروج روح را نمی توان مشخص کرد، لذا مرگ را فقط از طریق علائم فیزیکی موجود می توان تشخیص داد. دانشمندان و حقوقدانان اسلامی در سومین کنفرانس حقوقدانان مسلمان در اکتبر ۱۹۸۶ مفهوم مرگ مغزی و شاخص های تشخیص آن را پذیرفتند و اکثریت کشورهای مسلمان و نه همه آنها، هم اکنون شاخص های مرگ مغزی را پذیرفته اند. برای مثال در عربستان سعودی تقریبا نیمی از کلیه های موردنیاز برای پیوند با استفاده از شاخص های مرگ مغزی از جسد گرفته می شود (۱و۴و۶). تصمیم گیری در خصوص اهداء عضو در مرگ مغزی: به طور کلی تصمیم گیری به وسیله فرد جایگزین در بیمارانی انجام می شود که خود قادر به اخذ تصمیمات لازم نیستند. این کار باتوجه به اصل اخلاقی احترام به خودمختاری افراد صورت می پذیرد. اما سوال اصلی این است که چه کسی می تواند این تصمیم گیری را انجام دهد. لازم به ذکر است فردی که دارای ظرفیت نیست، به همان اندازه فرد دارای ظرفیت حق دادن رضایت برای اهداء عضو را دارد و فردی که دچار مرگ مغزی است، از این موضوع مستثنی نیست. در فرهنگ غربی تصمیم گیرنده جایگزین، باید فردی باشد که با تمایلات شخصی، ارزش ها و باورهای بیمار بیش از همه آشنا باشد و بتواند منعکس کننده تصمیم بیمار در حالتی که ظرفیت تصمیم گیری دارد، باشد. این فرد می تواند از نزدیکان و بستگان فرد و یا یک دوست و یا حتی پزشک و پرستار او باشد. در کشورهای اروپایی از دیدگاه قانون قیم قانونی فرد حق تصمیم گیری برای فرد در زمان عدم وجود ظرفیت برای فرد را دارد. مناسب ترین فرد برای تصمیم گیری به جای بیمار فردی است که بیمار در زمان داشتن ظرفیت او را انتخاب کرده است، دیگر تصمیم گیرندگان به ترتیب اولویت عبارتند از: همسر، فرزند، والدین، نوه یا دیگر خویشاوندان او. در کشورهای اسلامی تصمیم گیری به ولی فرد واگذار شده است. بهترین معیارها برای تصمیم گیری ارزش ها و باورهای فرد و مصالح عالیه او می باشد (۱۱). با توجه به این که احتمال خطا در تصمیم گیری به وسیله فرد جایگزین وجود دارد، استفاده از طراحی مراقبت های پیشرفته (Advance Care Planning) برای بیمار در کشورهای غربی دارای اهمیت زیادی می باشد. طراحی مراقبت های پیشرفته به وسیله فرد روندی است که در آن بیمار با همکاری کادردرمانی با اعضای خانواده و افراد مهم دیگر در ارتباط با آینده مراقبت های پزشکی خود تصمیم می گیرد. در این روش رضایت بیمار در تصمیم گیری های درمانی قبل از فقدان احتمالی ظرفیت (مرگ مغزی) کسب می شود (کارت اهدای عضو) (۵). نتیجه گیری : موضوع اهداء عضو در بیماران در هنگام مرگ یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز اخلاقی است که در جوامع و فرهنگ ها و مذاهب مختلف براساس ارزش ها و قوانین آنان صورت می پذیرد. دو چالش اساسی در زمینه اهداء عضو در بیماران در هنگام مرگ، تعیین زمان مرگ و دیگری چگونگی تصمیم گیری در خصوص اهداء عضو است. زمان مرگ از دیدگاه علم پزشکی با توجه به شاخص های مرگ مغزی تعیین می گردد که در کشورهای مختلف اعم از مسلمان و غیرمسلمان پذیرفته شده اند. لازم به ذکر است که اسلام معتقد است که مرگ زمانی به وقوع می پیوندد که روح از بدن انسان خارج شود، اما به دلیل عدم امکان تعیین دقیق زمان خروج روح از بدن در بیماران مرگ مغزی، شاخص های مرگ مغزی برای تعیین زمان مرگ پذیرفته شده اند. چالش بعدی چگونگی تصمیم گیری در خصوص اهداء عضو می باشد که از دیدگاه کشورهای غربی این تصمیم گیری باید به وسیله فردی که از تمایلات و خواسته های بیمار اطلاعات دقیق دارد، انجام شود. این فرد می تواند از نزدیک ترین بستگان بیمار تا یک دوست یا حتی دادگاه و یا پزشک بیمار تغییر کند. ضمنا از دیدگاه کشورهای مسلمان فقط ولی فرد حق تصمیم گیری در خصوص اهداء عضو در بیماران مرگ مغزی را دارد. لازم به ذکر است که این تصمیم گیری بایستی با توجه به تمایلات و خواسته های بیمار براساس مصالح عالیه او انجام شود