پسا ساختار گرایی: رهیافتی نو در نظریه و نقد ادبی معاصر

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 52

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ERFAN-3-12_002

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

چکیده مقاله:

رواج فلسفه نسبیت گرایی و در پی آن تکثرگرایی در ابعاد مختلف علوم انسانی و جهان بینی های حاکم قرن بیستم و تقویت منش تساهل و تسامح و تسری آن ها به حوزه مطالعات ادبی و رویکردهای نقادانه ( نظریه و نقد ادبی) در غرب ماهیتی دموکراتیک و بسیار پذیرنده به این حوزه بخشیده و آن را، مانند سایر حوزه های اندیشه، به مبحثی میان رشته ای و متشتت تبدیل کرده است. این توفیق ناگزیر، به گسترش و تنوع رهیافت های جدید در قرائت و تحلیل انواع متون از جمله متون ادبی منجر شده است. از جمله این رهیافت های نقادانه در تحلیل متون ادبی، پسا ساختارگرایی است که در اواخر دهه ۱۹۶۰در پی انتشار آراء برخی متفکران تاثیرگذار همچون ژاک دریدا، رولان بارت، ژاک لاکان،و میشل فوکو به وجود آمد. این رویکرد در زمره بارزترین مصادیق بروز روحیات ذکر شده در حوزه های اندیشه نیز هست که این امر ضمن کمک به گسترش حوزه شمول و کاربرد این روش نقادانه، تعریف و توصیف آن را دشوار و تا حدودی حتی نا ممکن  می کند. در این گفتار سعی بر آن است تا به پسا ساختارگرایی به عنوان رویکردی نو در نظریه و نقد ادبی معاصر بپردازیم، و ضمن ارائه تعریف، زمینه پیدایش و ماهیت آن، نظرات جمعی از متفکران عمده در  شکل گیری و  رواج آن را نیز برشمرده و در نهایت دلالت های خاص آن برای تحلیل و واسازی متون ادبی را  ذکر کنیم.

نویسندگان