آموزش و ارزشیابی در رشته پزشکی؛ موثر یا غیرموثر:ایجاد فرهنگ آموزش مبتنی بر اولویت های بهداشتی جامعه

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 30

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJME-14-2_001

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

چکیده مقاله:

سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی رشته پزشکی یکی از مقدس ترین حرفه ها در عالم هستی است. تفسیر علم الابدان در حدیث "العلم العلمان؛ علم الادیان و علم الابدان" به مفهوم رشته پزشکی و همچنین تاکید آیه شریفه پنجم سوره مبارکه مائده مبتنی بر ارزش حفظ جان انسان ها از جمله نشانه های قداست و اهمیت این رشته نزد خداوند متعال بوده که این مهم منشا گرفته از رسالت ذاتی این رشته در خدمت رسانی به مردم و حفظ سلامتی افراد جامعه است(۱). به منظور نیل به این اهداف و کسب مهارت کافی جهت اشتغال در این حرفه؛ دانشجویان پزشکی در ایران به صورت کلاسیک طی یک دوره هفت ساله مشتمل بر چهار مقطع علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی و کارورزی آموزش می بینند. در تمامی مقاطع، ارزشیابی به صورت درون دانشگاهی بوده و صرفا جهت ورود به مرحله فیزیوپاتولوژی و کارورزی، آزمون های جامعه کشوری برگزار می گردد. نحوه ارزشیابی در آزمون های کشوری و همچنین در مقاطع علوم پایه و فیزیوپاتولوژی به صورت سوالات چند گزینه ای بوده و در مقاطع کارورزی و کارآموزی ارزشیابی عمدتا با روش هایی همچون OSCE و یا DOPS صورت می پذیرد(۲). در مقطع علوم پایه، مفاهیم تدریس شده اغلب در زمینه زیرساخت ها و مبانی علوم پزشکی به همراه دروسی همچون زبان انگلیسی و معارف اسلامی است. در حالی که در مقطع فیزیوپاتولوژی، فرایندها و عوامل ایجاد بیماری ها تدریس می شوند. به طور معمول اولین برخورد دانشجویان با محیط بیمارستانی و بیماران در مقطع کارآموزی صورت می گیرد که در واقع به عنوان پلی بین مقطع فیزیوپاتوژی و کارورزی عمل کرده و فراگیران در این مقطع در ارتباط بیش تری با بیماران قرار می گیرند. در مقطع کارورزی که در واقع آخرین مرحله آموزشی در رشته پزشکی بوده، فراگیران مهارت های مورد نیاز در برخورد با بیماران به ویژه در اورژانس و درمانگاه را کسب می نمایند(۳). در طی این مراحل حلقه مفقوده آموزش پزشکی علاوه بر تاکید بیش از حد بر درمان بیماران بستری و توجه اندک به بیماران سرپایی؛ ضعف در اخلاق پزشکی و نحوه تعامل و برخورد با بیماران، اداره مطب و مراقبت های مورد نیاز در خصوص بیماری های غیرواگیر مهم جلوه می نماید. این موضوع در کنار فرآیندهای آموزشی و ارزشیابی نامطلوب سبب شده است که بعضا دانشجویان نه تنها از توانایی علمی کافی در بعد دانش و مهارت برخوردار نباشند؛ بلکه در بحث اخلاق نیز با مشکلات عدیده ای جامعه را تهدید نمایند. شاهد این مدعا که نشان دهنده سطح پایین علمی دانش آموختگان رشته پزشکی است، خود را در زمینه آزمون پذیرش دستیار تخصصی نشان داده است. به طوری که اغلب شرکت کنندگان این آزمون در کسب حداقل نمره (۵۰ نمره از ۲۰۰ نمره آزمون) جهت ورود به مرحله انتخاب رشته/محل ناکام می مانند. در بعد مهارت نیز اگرچه تاکید فراوانی درخصوص ارزشیابی عملکردی فراگیران و دانش آموختگان شده است، تاکنون این مهم به طور جامع و کامل محقق نشده، و اطلاعات دقیقی در زمینه سطح مهارت فارغ التحصیلان این رشته موجود نیست. از سوی دیگر با توجه به گذار اپیدمیولوژیک بیماری ها به سمت بیماری های غیرواگیر و جایگاه پزشکان عمومی در سطح اول عرضه خدمات بهداشتی درمانی و تماس با جامعه این تصور دور از انتظار نیست که دانش آموختگان رشته پزشکی با روش هاو پروتکل های غربال گری، تشخیص زودهنگام و ارجاع به موقع بتوانند سبب کاهشی قابل توجه در هزینه های سلامت جامعه شوند. این مهم جز با آموزش صحیح و ارزشیابی موثر و دقیق پزشکان عمومی حاصل نمی گردد. یکی از نمونه های ارزشیابی نامناسب در سطح ملی را می توان در نوع سوالات آزمون پذیرش دستیاری مشاهد نمود. برای نمونه در چهلمین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی نام عمل آپاندکتومی به عنوان یکی از سوالات آزمون گنجانده شده که بدون شک از اولویت های آموزشی در دوره پزشکی عمومی نیست. چرا که هدف از آزمون پذیرش دستیاری انتخاب بهترین فرد از بین پزشکان عمومی است و نه ارزشیابی دستیاران. در مقیاس کوچک تر می توان به سوالات آزمون های درون بخشی اشاره کرد که در اغلب موارد این آزمون ها مبتنی بر بیماران بستری بوده و توجه اندکی به مراقبت های سرپایی دارند که دانش آموخته رشته پزشکی به عنوان پزشک عمومی در مراکز بهداشتی به طور مستقیم با آن مواجه است. جهت رفع این نواقص پیشنهاد می گردد که مسوولان محترم آموزش در جهت افزایش زمان حضور فراگیران رشته پزشکی در درمانگاه ها و بخش های سرپایی برنامه ریزی جامعی بنمایند. این امر با وجود آیین نامه های آموزشی همچنان مغفول مانده و اغلب کارورزان رشته پزشکی درگیر کشیک های شبانه شده که به نظر در آینده به عنوان پزشک عمومی برخورد کم تری در مراکز بهداشتی با این مسائل دارند. ارتقای سطح دانش فراگیران رشته پزشکی با طب سالمندی و مخاطرات بهداشتی این مرحله از زندگی، افزایش آشنایی با بیماری های غیر واگیر از طریق گنجاندن واحد درسی مرتبط، و کاهش وظایف غیرضروری کارورزان جهت کسب دانش و مهارت هدف مند و براساس نیازهای جامعه از دیگر مواردی است که به نظر می رسد مسوولان محترم آموزشی در برنامه ریزی آموزشی این فراگیران باید مورد توجه قراردهند. همچنین لازم است که برنامه مشخصی در زمینه نحوه ارزشیابی دانشجویان و دانش آموختگان این رشته ارائه گردد تا ضمن رعایت عدالت آموزشی، شایسته ترین افراد در مقاطع بالاتر به تحصیل ادامه دهند.