بررسی و تحلیل نقش عرف در تفسیر قوانین

با اینکه در کشور ما حقوق نوشته و مدون احترام فراوان دارد و منبع اصلی حقوق، قانون است؛ عرف نیز در ساختمانقواعد حقوقی اثر بسزایی دارد. شاید در نخستین نگاه آثار مهم عرف در حقوق خصوصی محسوس نباشد، ولی با مختصردقتی معلوم می شود که قدرت عادات و رسوم چندان قوی است که پیش از احاطه بدان اعتماد به قوانین بی احتیاطی ودور از اندیشه ورزی است. علت اصلی نفوذ بیش از اندازه عرف در این است که از طرفی قانون گذار ما بر خلاف پارهای ازکشورها پرده پوشی و تظاهر را رها کرده و به دادرس اجازه داده است که از قواعد عرف برای تکمیل و رفع اجمال قوانیناستفاده کند و در وضع کنونی نیز اگر توجه داشته باشیم که قانون تا چه اندازه در پیش بینی تمام مسائل زندگیاجتماعی ناتوان است، در می یابیم که دادرس چه اختیار گستردهای در رعایت ضرورت های اجتماعی و عادات و سننمردم دارد. عرف در حقوق مدنی یک مسیله کلی میباشد که با توجه به کلی بودن آن ضرورت دارد که از زوایایمختلف مورد بررسی و توجه قرار گیرد و برای درک و فهم بیشتر، باید به مصادیق آن در قانون و نحوه اجرای آن درجامعه رجوع شود. با توجه به تنوع و گستردگی دامنه عرف در قوانین مدنی و جایگاهی که عرف در حل و فصل دعاویدارد، بر آن شدیم تا تحقیقی را در این زمینه انجام دهیم و به جایگاه و نقش عرف در تفسیر قوانین بپردازیم.