رهیافت جامعه شناسانه به فلسفه علم

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 52

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IHCSP-1-2_007

تاریخ نمایه سازی: 5 شهریور 1402

چکیده مقاله:

جامعه شناسی علم به منزله حوزه ای جدا، جدی، و نیرومند از شناخت بشری تا دهه ۱۹۷۰ حضور پررنگی در مناقشه های فیلسوفان نداشت. ولی از حدود اوایل آن دهه، بسیاری از فیلسوفان به گونه ای فزاینده به این حوزه از شناخت بشری روی آوردند. این حوزه از آن زمان تاکنون پیشرفت بزرگی کرده است و دگرگونی های مهمی را پشت سر گذاشته است. در مقاله حاضر نیز، با تمرکز بر جامعه شناسی علم، سعی می شود مولفه های اصلی و عناصر سازنده آن و نمایندگان و آثار عمده آن در سده های اخیر بازنمایانده شود. جامعه شناسی علم حوزه ای است که دادوستد استواری را با فلسفه آغاز کرده است. پاره ای از مسائلی که در جامعه شناسی علم مطرح شده اند، در تاریخ علم نیز مطرح بوده اند، ولی جامعه شناسی علم، یا به عبارت دقیق تر جامعه شناسی شناخت بشری، مدعی جانشینی، یا رشته جانشین فلسفه علم است. مدعای اصلی در مقاله حاضر این است که آنچه موجب بروز رویدادهای علمی می شود، آنچه موجب می شود مردم نظریه ای را به جای نظریه ا ی دیگر باور کنند کنش و واکنش نیروهای اجتماعی است. علم کنشی اجتماعی است و در هیچ دوره ای متکی به دستاوردهای فردی دانشمندان نبوده و نیست. دانشمندان به شکلی جدا و منفرد کار نمی کنند که باعث پیدایش دوره های جدیدی در علم شوند، بلکه خود محصول مناقشه ها، رفع اختلاف ها، سلسله مراتب ها، نابرابری های قدرت، و عامل های اجتماعی دیگرند. تردیدی نیست که تاکید بر جنبه های اجتماعی علم و نادیده گرفتن تاثیر ساختار واقعی جهان، پیامدهای افراطی بسیاری دارد. هدف مقاله حاضر فقط تقریر مباحث عمده در جامعه شناسی علم است ولی نقد و بررسی آن، مجال دیگری می طلبد.

نویسندگان

نواب مقربی

دانشجوی دکتری کلام فلسفه دین و مسائل کلامی جدید، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، گروه فلسفه، اصفهان، ایران