بررسی استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی و نقش مایه های ایرانی(با تکیه بر غزلیات سعدی و حسین منزوی)

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 119

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LIR-5-10_002

تاریخ نمایه سازی: 6 شهریور 1402

چکیده مقاله:

ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمرو های منبع/ مبدا استعاره ها و کارکرد شناختی آن ها نقش دارند، مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، دلایل پدید آمدن استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی است. جهت پرداختن به مسئله مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی شیرازی و حسین منزوی پرداخته و سپس به روش تطبیقی نقش مایه های خورشید نیز مطالعه و بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در شعر سعدی یکی از عوامل پدید آمدن این کلان استعاره، پوشیده رویی معشوق و لزوم وضوح بخشیدن به چگونگی زیبایی معشوق و چگونگی حضور او بوده است اما در شعر منزوی ازآن جایی که معشوق روی پوشیده نیست تا خورشید جایگزینی برای توصیف روی او باشد، کارکردهای شناختی این کلان استعاره تغییر قابل ملاحظه ای یافته است؛ خورشید به عنوان قلمرو مبدا، دیگر آن خورشید قدرتمند شعر سعدی با نور خیره کننده و درخشانش نیست، خورشید به عنوان استعاره ای هستی شناختی در شعر منزوی گاه کارکردهای شناختی مشابه استعاره های شیئی مانند فانوس و شمع را دارد. بعلاوه این که حوزه مقصد خورشید از معشوق به عاشق میرسد تناظر بین حوزه مبدا و مقصد، نگاشت هایی از قبیل گرمای خورشید/ گرمای حضور معشوق، روشنایی خورشید یا ماه/ درخشندگی و سپیدی روی معشوق، قدرت رویش و زایش نور خورشید/ قدرت باروری معشوق را قابل درک می نماید. نقش مایه های خورشید در دوران معاصر و تصویر خورشید خانم بر روی سفالینه ها امتداد حضور استعاره «خورشید ایزدبانو است» را نشان می دهد که با استعاره مفهومی «معشوق خورشید است» در غزل عاشقانه فارسی تناسب دارد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

مریم درپر

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه کوثر بجنورد، ایران

مژگان میرحسینی

زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد