ارئه یک مدل سه وجهی در تبیین مشکله نافرمانی مدنی در ایران دهه های ۱۳۹۰-۱۳۷۰

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 67

فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JOSSI-13-46_006

تاریخ نمایه سازی: 8 شهریور 1402

چکیده مقاله:

نافرمانی مدنی، کنش سیاسی است که مطالبات فراقانونی شهروندان را به صورت مسالمت آمیز به تصمیم گیرندگان سیاسی منتقل می کند بدون آن که کلیت یک نظام سیاسی را به چالش بکشد. به نظر می رسد نافرمانی مدنی مستلزم، پیش شرط های فرهنگی - سیاسی و اجتماعی است تا وجه سازنده یابد. فرهنگ سیاسی و شهروندی از جمله مهمترین پیش شرط های اثرگذاری نافرمانی مدنی است؛ بدین معناکه فرهنگ سیاسی منعطف و مشارکتی و همین گونه نهادینه شدن موقعیت شهروند، می تواند نافرمانی مدنی را هم از سرکوب و هم از بدل شدن به کنش های ساختارشکنانه بازدارد. در عین حال به نظر می رسد نظریه های رایج نافرمانی مدنی (از جمله نظریه دورکین، راولز، هابرماس، آرنت) نمی توانند به صورت کامل اعتراضات مدنی در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی را تحلیل کنند. بر همین اساس مقاله پیش رو، یک مدل سه وجهی مبتنی بر فرهنگ سیاسی آلموند، تعامل ساختار-کارگزار گیدنز و نافرمانی مدنی مثبت مبتنی بر خوانش دورکین طراحی نموده که می تواند پیش شرط نافرمانی به مثابه یک حق یا مسئولیت باشد. نتایج این مقاله نشان می دهد فرهنگی سیاسی مختلط (تبعی صرف و محدود-مشارکتی)، جامعه مدنی ناهمبسته و چندپاره، شهروندی منفعل و مسئولیت گریز از یک سو و نگرش ایدئولوژیک حاکمیت به هر گونه کنش اعتراضی از سوی دیگر سبب شده است نافرمانی مدنی به مثابه حق مسئولیت از جانب حاکمیت ج.ا.ا مورد شناسایی قرار نگیرد. مقاله حاضر از روش اصل موضوعی برای تدوین نظریه ای درباره نافرمانی مدنی در جامعه ایران بهره می برد.

کلیدواژه ها:

مدل سه وجهی ، نافرمانی مدنی ، ایران پس از انقلاب اسلامی ، فرهنگ سیاسی ، شهروندی

نویسندگان

سید یزدان هاشمی اصل

دانشگاه شیراز

محمد علی توانا

دانشگاه شیراز

جواد جریده

دانشگاه شیراز